اهداف پلن «بی» تیم «بیبی»/ چرا از سلبریتیهای هالیوود تا بادیهنشینان خلیجفارس به صف شدند؟
به گزارش خبرنگار سیاست خارجی سیمای وطن، واقعیتهای موجود در عرصه روابط بینالملل، ماهیت اقدامات و انگیزه تصمیمات کشورها با تمام پیچیدگیهای آن، در مقاطع زمانی بسیاری برای مردم و مسئولان جمهوری اسلامی، پوشیده نبوده است اما اعلام و اذعان روشن و واضح آن از سوی عاملان و آمران این سیاستها به نوعی حقانیت نگاه همیشه مشکوک ایران به نیت آنها در چهار دهه گذشته بوده است.
پلن B تیم بیبی
کنار هم گذاشتن رویدادهای اخیر داخل و خارج از ایران و نگاهی دقیق به آن، میتواند رمزگشای بسیاری از پیچیدگیهای این روزها باشد. اگر برای شما هم سوال است که چرا مرگ یک دختر ایرانی ( با تاکید بر اشتباه غیرقابل انکار صورت گرفته در این رویداد تلخ) برای جهانی که سالها در برابر مرگ ایرانیان بر اثر ترور، جنگ و تحریم سکوت کرده بود، مهم شد؟ یا چرا از سلبریتی های هالیوود تا بادیه نشینان حاشیه خلیج فارس، بیانیه صادر و اعلام موضع کردند؟ یا چرا هر اقدام نیروهای نظامی و انتظامی ایران در واکنش به پرتاب کوکتل مولتف های دستساز، به جنایت تعبیر شد!؟ یا چرا به یکباره سران گروهک های تروریستی اطراف ایران به تکاپو افتادند و در پی برگزاری جلسات متنوع از این پایتخت به آن پایتخت اروپایی رفتند؟ یا چرا کشوری که به مأمن تروریست های منافق تبدیل شده، مدافع حقوق بشر شده و میداندار نشست آریا فرمولا؟ یا چرا کشورهای تازه به دوران رسیده، کابوسهای شوم خود را علیه تمامیت ارضی ایران به زبان میاورند؟ برای پاسخ به این چراها، بهتر است ابتدا همین جملات کوتاه جان بولتون مشاور پیشین امنیت ملی کاخ سفید را بخوانیم: «مخالفان در ایران با سلاحهایی که از پایگاههای نظامی و از نقاطی در کردستان عراق وارد میشود، مسلح شدهاند.»
اذعان روشن، واضح و رسمی بولتون! یکی از اعضای تیم B؛ گروهی که با عضویت بنیامین نتانیاهو و یکی از شیوخ حاشیهنشین خلیج فارس پس از روی کار آمدن دونالد ترامپ و با هدف فشار حداکثری علیه جمهوری اسلامی ایران رسما وارد عمل شد، کارزار تحریمی این گروه علیه مردم ایران به گفته نهادهای بینالمللی، دشوارترین تحریم های ممکنی بود که می توانست علیه مردمی اعمال شود.
اظهارات بولتون آن هم زمانی که دیگر B این تیم یعنی بنیامین نتانیاهو بار دیگر به عرصه قدرت در تل آویو بازگشته و شیخ عرب جای خود را به بن سلمان سعودی داده؛ همان پازلی است که پس از کنار هم قرار گرفتن، درصدد اجرای پلن B کاخ سفید علیه جمهوری اسلامی خواهند بود.
چرایی و چگونگی اجرای پلن B
گزینه یا طرح دوم، در ادبیات پیدا و پنهان مقامات آمریکایی، سالهاست که تکرار میشود. هم باراک اوباما و هم رؤسای جمهور پس از او مدعی وجود همه گزینه ها روی میز بوده و هستند و پلن B هم یکی از آن گزینههاست که در برهه های زمانی مختلف و متناسب با رویدادهای داخل و خارج ایران تغییر میکند و به نظر می رسد این بار پلن B آمریکا با رنگ و بوی آشوب در داخل ایران همراه است. موضوعی که «حسین امیرعبداللهیان» وزیر امورخارجه هم در حاشیه نخستین نشست هماهنگکنندگان ملی گروه دوستان دفاع از منشور ملل متحد در جریان پاسخ به سؤالات برجامی خبرنگاران، اشارهای ضمنی به این موضوع کرد و گفت: «برای ما کاملاً روشن است که در دو دهه گذشته امریکاییها در عراق، افغانستان و برخی کشورها چه اقدامی را انجام دادند. آنها این نیت را داشتند، از مدتها پیش گفته بودند که امریکا پلان B را دنبال میکند. آنچه را که ملت عزیز ما در چهل و چند روز گذشته شاهد بودند همه پلان B بود که امریکاییها میخواستند دنبال کنند و بحمدالله در این مسیر با بصیرت ملت و هدایت مقام معظم رهبری شکست خوردند.»
واقعیت آن است که تیم B از همان روزهای رسمی شدن تشکیل و تصمیمش، با انگیزه نابودی جمهوری اسلامی ایران فعالیت کرد. ابزار ابتدایی تحریم های حداکثری علیه ایران بود، این تحریم گرچه زندگی ایرانیان را تحت تأثیر قرار داد و حتی از دستیابی آنها به دارو هم ممانعت کرد اما در عمل نتوانست منجر به فروپاشی شود. پس لازم بود تغییر تاکتیک و نه استراتژی، صورت گیرد و پوشش زمخت جمهورخواهان با پوشش لطیف دموکرات ها عوض شد و شعار بازگشت به برجام و مذاکره در بوق و کرنا شد. چندین ماه مذاکرات فشرده انجام شد اما چون استراتژی همان بود، نتیجه ای حاصل نشد. ایران از این مذاکرات، لغو تحریم های غیرقانونی را می خواست و این خواست آمریکا نبود.
ایران زیربار تضمینهای غیرقابل آزمون کاخ سفید نرفت و مذاکرات از سوی واشنگتن تعلیق شد. همزمان با این تعلیق، اعتراضات ایران بهانه تازه ای به آمریکا داد تا با تغییر تاکتیک در پی اجرای پلن B خود باشد. حمایت علنی، مداوم و عملی آمریکا و اروپا از اغتشاشگران گرچه مبرهن بود اما خط دهی تازه و روشن بولتون به اغتشاشگران برای مسلح شدن، از آغاز اجرای همین پلن خبر میدهد. در پلن طراحی شده، آمریکا و متحدانش یکی از مهمترین اهداف تاریخی خود را در قبال ایران پی میگیرند و آن تجزیه ایران و پاره پاره کردن جان و هویت ایرانیان است. در هیاهوی رسانه ای و پروپاگاندای اینترنشنال و دیگر فارسی زبان های خارج از ایران، این جمله محمدبن سلمان نباید فراموش شود که صریحا اعلام کرده بود، جنگ را به داخل مرزهای ایران میکشانیم.
کشیده شدن جنگ و آشوب به درون ایران و امنیت زدایی از شهرها و روستاها، فرصت رسیدگی به ایرادات و اشکالات و اصلاح رویهها را از نظام سیاسی ایران میگیرد و جمهوری اسلامی ایران در برابر رقیب دیرینه خود در منطقه ضعیف میشود. به همین دلیل است که میلیونها دلار در مسیر انسداد سیاسی و اجتماعی در ایران از سوی همین رقیب و در قامت استودیوهای خبری و پست های اینستاگرامی هزینه میشود. و به همین دلیل است که اینترنشنال در ۵۰ روز گذشته با ۲۵ تن از سرکردههای تجزیهطلب ایران ۱۲۰ بار گفتوگو کرده است. یا بسیاری از کارشناسان عبری-عربی صریحا و بدون هیچ لکنتی از ضرورت تجزیه ایران در رسانه های خود سخن می گویند و به طور واضح انگیزه های دشمنان ایران را بیان می کنند.
استفاده ابزاری از همسایگان ایران در پلن B
اشاره مستقیم جان بولتون به نقش کردستان عراق در تأمین سلاح اغتشاشگران و سکوت اربیل (تا لحظه تنظیم این یادداشت) و پیشینه همسایه غربی ایران در عدم رعایت موازین همسایگی، نشان می دهد که آمریکا و رژیم صهیونیستی به منظور پیشبرد اهداف خود در منطقه، تاکتیک استفاده ابزاری از همسایگان ایران را جدیتر از همیشه دنبال می کنند.
این جدیت را همچنین می توان در جرأتی دید که همسایه شمال غربی ایران برای ماجراجویی به خرج می دهد. واقعیت آن است که تهران تقلاهای اربیل و باکو را برای مطرح شدن به عنوان منطقه ای مستقل در جهان مشاهده و حتی بسیار هم با این تقلا مدارا می کند. سواستفاده واشنگتن و تل آویو از این تلاش ها برای دیده شدن، گرچه تاکنون واکنش خویشتندارانه ایران را در پی داشته است اما اگر این جرات ماجراجویی از خطوط قرمز ایران که امنیت و تمامیت ارضی از اصول اساسی آن است، عدول کرده و خارج شود؛ اقدام مقتضی نباید موجب تعجب اربیل و باکو شود.
مسئولان این دو منطقه درحالی بازیچه دست موساد و سیا هستند که تاریخ خاورمیانه و جنوب غرب آسیا، پر از حاکمانی است که به دست پرودگی آمریکا افتخار کرده و برای تأمین نظر کاخ سفید از هیچ اقدامی فروگذار نکردند سرانجام اما در بزنگاهی تاریخی آمریکا حمایت از آنان را پایان داد و منقضی شدند! آشفتگی منطقه مهمترین خواسته غرب است و برای این خواسته هیچ ابایی از هیچ اقدامی ندارند.