پاداش هایم می شود سقف بالای سر پدر و مادرم!
ملیحه صفایی را بی شک باید مطرح ترین چهره کاروان ورزش ایران در بازی های پاراآسیایی ۲۰۲۲ هانگژو معرفی کرد. بانوی نابینایی که در کمال ناباوری همگان توانست چهار مدال طلای ارزشمند از این رویداد بزرگ صید کند و لقب پرافتخارترین المپین ایرانی را از آن خود کرد.
در دوره قبلی بازی های پاراآسیایی این شاهین ایزدیار بود که در تیم ملی شنای معلولین موفق به کسب شش مدال طلای خوشرنگ شد و با عناوین درخشانش سهم زیادی در جایگاه تیمی ایران در این بازی ها ایفا کرد. در این دوره از بازی های پاراآسیایی هم خیلی ها همچنان این امیدواری را داشتند که بار دیگر ایزدیار این افتخارات را تکرار کند. اما این بار بانوی نابینای مشهدی بود که کاری کرد کارستان تا جایگاه کاروان کشورمان را در رده دوم بازی های پاراآسیایی تثبیت کند.
ایران و ژاپن در حالی برای کسب عنوان نایب قهرمانی بازی های پاراآسیایی ۲۰۲۲ رقابت تنگاتنگ ومیلیمتری داشتند که اقتدار و صلابت صفایی با کسب دو نشان طلا در ساعات آخر مسابقات باعث شد این جایگاه به کاروان کشورمان برسد. ملیحه در طول مسابقات با اخلاق و رفتارش نشان داده بود که با انگیزه خاصی به این بازی ها آمده و می خواهد به نتیجه ای رویایی برسد.
او حتی در اظهارنظرهایش گفته بود که آمده تا سه مدال نقره ای که در بازی های پاراآسیایی ۲۰۱۸ جاکارتا به دست آورده خوش رنگ تر کند و در نهایت هم به خواسته اش که چهار مدال طلا (دو مدال انفرادی و دو مدال تیمی) بود رسید. دقایقی با این بانوی نابینای مدال آور هم کلام شدیم تا از روزها و شرایطی که برای حضور در بازی های پاراآسیایی پشت سر گذاشته برایمان صحبت کند. گفت و گوی اختصاصی کیهان ورزشی را با ملیحه صفایی از نظر می گذرانید:
– من متولد سال ۱۳۵۹ هستم. در حال حاضر مشغول تحصیل در رشته زبان شناسی، مقطع کارشناسی ارشد هستم. نزدیک به ۱۲ سال است ازدواج کردم. به خاطر این که مدام در اردوها و مسابقات بودم نتوانستم فرزندی داشته باشم. خودم فرزند ارشد خانواده هستم. سال دوم دبیرستان بودم که ناگهان مشکل بینایی پیدا کردم و به مرور دیدم را از دست دادم. خیلی گوشه گیر شدم. شرایط طوری شد که به بهزیستی رفتم تا رشته گلبال را یاد بگیرم. یک روز از کنار اتاق شطرنج بازان رد شدم و به من گفتند بیا و در این رشته فعالیت کن. از همان موقع کارم را شروع کردم (سال ۷۷). بعد از چهار ماه در مسابقات استانی اول شدم و سال ۷۸ موفق شدم عنوان قهرمان کشور را کسب کنم. از همان موقع به تیم ملی راه پیدا کردم. سال ۱۳۹۰ در رقابت های جهانی هم شرکت کردم اولین مدال جهانی ام را به دست آوردم. من چون رشته فعالیتم در بخش بی یک است و در این بخش حالت درک نور را داریم خیلی شروعش برایم سخت بود. دکتر به من گفت که باید سرنوشت را بپذیری اما من هیچ وقت نا امید نشدم. هر کاری توانستم انجام دادم تا بتوانم پیشرفت کنم که از این حالت خارج بشم.
*فکرش را می کردید بتوانید در بازی های هانگژو به این نتیجه خیره کننده دست پیدا کنید؟
– حقیقتا بله. من بعد از این که در بازی های جاکارتا سه مدال نقره گرفتم تمام انرژی و هدفم را گذاشتم تا در این دوره از بازی ها رنگ مدال هایم را بهتر کنم. شاید اگر در بازی های پاراآسیایی جاکارتا طلا می گرفتم در این دوره انگیزه زیادی نداشتم. برای رسیدن به این هدف همان موقع (سال ۹۸) تصمیم گرفتم جدا از تمرین و یادگیری، در دوره های روان درمانی شرکت کنم. برای همین یک روانشناس ورزشی اختصاصی برای خودم گرفتم تا نگرشم را تغییر بدهم. به خودم گفته بودم در در بازی های هانگژو در هر رشته انفرادی و مسابقه تیمی که شرکت کردم باید خوشرنگ ترین مدالش را بگیرم. با این که گفته بودند شاید مسابقات در یک سری بخش ها کنسل شود اما من برای خودم تصویر سازی می کردم که در همه مسابقات شرکت می کنم و مدال طلا را می گیرم. اینجا باید از خانم شادی پریدر که از اساتید بزرگ شطرنج کشور هستند تشکر ویژه ای کنم که با رایزنی و پگیری هایشان مسئولان برگزاری مسابقات را متقاعد کرد تا مسابقات به نحوی که ما می خواهیم برگزار شود تا در نهایت به چیزی که می خواستیم برسیم.
*لحظه ای که شنیدید با چهار مدال طلا پرافتخارترین ورزشکار کاروان شدید چه حسی داشتید؟
– راستش را بخواهید اصلا به این موضوع فکر نکرده بودم. من دوست داشتم در هر چهار مسابقه ام مدال طلا بگیرم. اما باز فکر می کردم ورزشکارانی مثل شاهین ایزدیار که در دوره قبل افتخار آفرین بودند اینجا باز هم بیشترین مدال طلا را بگیرند. یادم می آید در هانگژو زمانی که از سالن دوپینگ برمی گشتم یکی از بچه ها به من گفت که عنوان پرافتخارترین المپین کاروان را به دست آورده ای ولی من باورم نمی شد. تا وقتی که این خبر را از اخبار نشنیده بودم باورم نمی شد. من در زمان برگزاری مسابقات تمرکز شدیدی روی بازی هایم داشتم و هیچ کار اضافی نمی کردم. بعد از هر مسابقه و هنگام استراحت جدا از سایر بچه های تیم گوشه ای برای خودم خلوت می کردم و آهنگ خاص خودم را گوش می دادم. اما بعد از این که شنیدم در عنوان دومی کاروان نقش داشتم حس قشنگی بود و روحیه خوبی داشتم.
*ظاهرا قبل از بازی ها هم قدری با مشکل خانوادگی مواجه شدید؟
– بله متاسفانه پدرم با مریضی سختی دست و پنجه نرم می کند. البته خانواده ام سعی کردند که قبل از اعزام به مسابقات از احوالات پدرم چیزی به من نگویند تا تمرکزم بهم نخورد و من بتوانم در آرامش مسابقه ام را بدهم، اما حقیقتا من فهمیده بودم که حال پدرم خوب نیست. الان هم سخت در حال مداوای او هستیم.
* بزرگترین آرزویتان چیست؟
– اول از همه خدا می خواهم که مریض ها را شفا بدهد و بعد دوست دارم در تمام جهان صلح و آرامش برقرار شود. ضمن اینکه دلم می خواهد شطرنج وارد بازی های پارالمپیک شود تا قهرمانی در پارالمپیک راهم بدست آورم . هرچند تا به اینجای کار به هر چیزی که خواسته ام رسیده ام ولی می خواهم ریکاوری خوبی برای مسابقات آینده داشته باشم و در آینده نزدیک شغلی برای خودم دست و پا کنم.
*قبلا شغلی داشتید؟
– بله. بعد از بازی های پاراآسیایی جاکارتا در فرهنگسرای مشهد مشغول به کار شدم و کار مربیگری می کردم اما در یک سال اخیر به خاطر حضور مداوم در اردوهای تیم ملی، شاگردهایم را از دست دادم. از تمام مسئولین استانی، شهرداری و تربیت بدنی مشهد می خواهم که باز هم شرایطی را فرهم کنند و جا و مکان در اختیار من بگذراند تا بتوانم شاگردهایم را جذب کنم. هزینه های زندگی و تورم خیلی سنگین است. باید از لحاظ معیشتی خیالم راحت باشد تا با فراغ بال در سایر بازی های شرکت کنم.
*پاداش های پای سکوی را در بازی های هانگژو گرفتید؟
– فقط برای یک مدال طلا به من پاداش پای سکو دادند. گفتند وقتی به ایران برگشتید ما بقی را پرداخت می کنیم. اما متاسفانه هنوز اقدامی صورت نگرفته است.امیدوارم این اتفاق هر چه زودتر بیفتد تا ما هم بتوانیم با این پاداش ها یک برنامه ریزی درست و حسابی برای زندگی مان داشته باشیم. هر روز پول ارزش خودش را از دست می دهد.ما هم مثل بقیه آدم ها دغدغه تامین مخارج زندگی مان را داریم. از آقای کارگری رییس کمیته ملی پارالمپیک در هانگژو پرسیدم کی پاداش های ما را پرداخت می کنید؟ گفت: به محض برگشت!
*تاکنون تماسی هم در این خصوص از سوی کمیته ملی پارالمپیک یا وزارت ورزش با شما گرفته نشده است؟
– هنوز نه. واقعا نمی دانم که می خواهند پاداش مدال های طلای بعدی ام را چطور حساب می کنند. شرایط جوری است که انگار آن ورزشکار کار بدی کرده مدال دو و سوم را کسب کرده. به جای این که بیشتر به ما بها بدهند درصد پاداش مدال های بعدی را کم می کنند و می گویند بابت مدال های بعدی پاداش کامل را نمی دهند. ورزشکار برای رسیدن این مدال ها و بالابردن پرچم ایران خیلی زحمت می کشد و وقتی این برخوردها با ما می شود انگیزه مان از بین می رود.
*اگر بر فرض مثال تمام پاداش هایتان را بدهند با آن چکار می کنید؟
– دوست دارم با آن پول برای پدر و مادرم یک خانه بخرم و بخشی از آن را هم سرمایه زندگی ام کنم.هر چند که می دانم نهایتا با این پول بتوانم یک خانه کوچک برای پدر و مادرم بخرم. اما دوست دارم در کنارش یک باشگاهی بزنم و فعالیت کنم. البته پاداش وزارت ورزش را هم که یک سال دیرتر می دهند و از آن مالیات هم کم کنند که اصلا فایده ای ندارد. از شهرداری و استانداری استان مشهد می خواهم کمک کنند تا یک پایگاه ثابت داشته باشم تا شاگرد بگیرم و به ارتقای شطرنج استان کمک کنم.
* و حرف آخرتان.
– در پایان از زحمات اعضای کادر فنی تشکر ویژه دارم. اول از همه آقای هدهدی مدیر توانمندی که رییس انجمن شطرنج نابینان هستند. ایشان با ایجاد نظم و اتحاد در تیم که شاخصه اصلی مدیریت است شرایط خوبی در تیم بوجود آوردند. خانم پریدر که در این چند وقت رایزنی های خوبی کردند و با تلاشی که داشتند توانستند بهترین شرایط را برای ملی پوشان در بازی های پاراآسیایی مهیا کنند.
از بهروز مرادی مربی اصلی خودم هم تشکر می کنم که فردی شریف،متخصص و دلسوز است و از دانش بالایی برخوردار است.او با متانت مسایل روحی روانی بچه ها را حل می کرد و باید خدا قوت ویژه به ایشان گفت. او قبل از هر مسابقه فقط یک جمله به من می گفت :« خانم صفایی آماده ای؟ با قدرت بازی کن» که انرژی من با این جمله دو چندان می شد. خانم حداد هم سرپرستی تیم را به عهده داشتند که فردی خستگی ناپذیر و دلسوز بودند که قدردان ایشان هم هستم. امیدوارم مسئولین وزارت ورزش و کمیته ملی پارالمپیک شرایطی را فراهم کنند تا اعزام ها و برگزاری اردوهای تیم شطرنج نابینایان و کم بینایان و همچنین توان یابان به طور مرتب برگزار شود ودر کنار آن برای مدال آوران حداقل حقوق ثابتی درنظر بگیرند تا ورزشکاران با خیالی راحت در مسیر افتخارآفرینی برای ایران تلاش کنند.