متوسط رشد بهرهوری در دولت روحانی منفی بود
به گزارش سیمای وطن، بر اساس آماری که سازمان ملی بهرهوری ارائه کرده، متوسط رشد بهرهوری کل عوامل تولید در هشت سال دولت گذشته منفی ۳/۰ درصد بوده است.
به همین دلیل، آسیبشناسی علت رشد منفی بهرهوری در دولت گذشته و چارهجویی برای رفع این معضل در دستور کار دولت سیزدهم قرار گرفته است.
در همین زمینه، سومین نشست از سلسله نشستهای «اقتصاد دانشبنیان؛ چیستی، موانع و الزامات» دوشنبه ۲۵ مهر با موضوع «راهبرد ارتقای بهرهوری از مسیر دانشبنیان شدن اقتصاد کشور» توسط اندیشکده اقتصاد مقاومتی و با میزبانی سازمان ملی بهرهوری ایران برگزار شد. در این نشست ارتباط میان ارتقای بهرهوری و تحقق اقتصاد دانشبنیان بررسی شده و الزامات و موانع افزایش بهرهوری از مسیر اقتصاد دانشبنیان تشریح شد.
متوسط رشد بهرهوری طی ۱۰ سال گذشته منفی بوده است
در ابتدای نشست میرسامان پیشوایی رئیس سازمان ملی بهرهوری ایران گفت: رشد سیستمها میتواند از دو مسیر انجام شود. مسیر اول با تزریق ورودی بیشتر اعم از سرمایه، نیروی انسانی، تجهیزات و… صورت میپذیرد، اما در مسیر دوم میتوان با تولید خروجی بیشتر از منابعی که در اختیار است و بدون تزریق ورودی بیشتر بازده بالاتری گرفت. بهرهوری در مسیر دوم معنا پیدا میکند و بهرهوری کیفیت رشد اقتصادی را نمایندگی میکند.
وی در ادامه با اشاره به چگونگی رشد بهرهوری گفت: رشد بهرهوری چهار ریشه دارد که عبارت از تدبیر، نوآوری، همکاری و رقابت است. در این نشست در رابطه با نوآوری و دانشبنیانی صحبت میشود. در پیام نوروزی امسال رهبر معظم انقلاب، هدف از دانشبنیان شدن اقتصاد کشور، رشد بهرهوری بیان شده است. ملاحظه میشود که رشد تعداد شرکتهای دانشبنیان زیاد بوده است اما آیا این رشد بالا به افزایش بهرهوری منجر شده است؟ جواب منفی است. متوسط رشد بهرهوری طی ده ساله اخیر حدود منفی یک درصد بوده است. در حالی که هدف تحقق رشد ۲.۸ درصدی در بهرهوری داشتهایم.
ابرمسئله حوزه اقتصاد دانشبنیان در ایران، تبدیل دانش به ثروت است
وی با اشاره به شکاف بین تولید اسناد علمی و نوآوری گفت: بخشی از شکاف به وجود آمده ناشی از تأخیر و زمانبر بودن اقدامات است که طبیعی است. اما اساسا در کشور بین «دانایی» و «توانایی» شکاف جدی وجود دارد. به این صورت که مقاله علمی زیاد تولید میشود ولی مهارت تبدیل آن و ورود به بازار وجود ندارد. بنابراین ابرمسئله حوزه علم و فناوری در ایران، تبدیل دانش به ثروت یا همان تبدیل دانایی به توانایی است.
دکتر پیشوایی با اشاره به اینکه شکاف دومی هم وجود دارد که باعث شده نوآوری به بهرهوری منجر نشود، گفت: منطقاً باید با افزایش نوآوری، بهرهوری افزایش یابد اما در برخی مواقع این نتیجه اتفاق نیفتاده است و این مسئله به دلیل عدم وجود رشد ارگانیک بوده است. به عنوان مثال «سیلیکون ولی» در آمریکا به عنوان درهای (شهرکی) موفق در نوآوری و اصطلاحاً بهشت نوآوری دنیا شناخته میشود. برخی کشورها به اشتباه خیال کردهاند که صرفاً با ایجاد چیزی شبیه به این دره میتوانند نوآوری را افزایش دهند. مثلاً عربستان، دره ریاض را احداث کرده و خیلی برای آن هزینه کرده است ولی در نوآوری موفق نشده است. در حالی که مشکل اصلی، نبودن این مکانها نیست بلکه این مکانها به صورت تدریجی و خودجوش پدید آمده و به صورت ارگانیک رشد کرده است. لذا باید یک نگاه زیست بومی به حوزه نوآوری داشته باشیم و برای بلوغ آن طراحی کنیم. در این مسیر باید بیصبری نداشته باشیم و به فکر دوران بلوغ باشیم که چگونه ایدهها به مرحله ارزش در بازار برسند.
تحقق اقتصاد دانشبنیان موجب تحریم ناپذیر شدن اقتصاد کشور خواهد شد
در بخش دیگری از نشست محمد امینی رعیا مدیر اندیشکده اقتصاد مقاومتی، اقتصاد منبع محور و دانشمحور دو نوع اقتصاد و رویکرد موجود در کشورهاست. برخی از اقتصادها رشد وابسته به درون دارند و برخی که منبع محور هستند رشد وابسته به بیرون نظیر فروش منابع طبیعی، سرمایهگذاری خارجی و … دارند. اقتصاد منبع محور از نظر مقاومسازی اقتصاد خدشه دارد. دلیل اینکه اقتصاد ایران در ده سال اخیر رشد منفی داشته و نرخ تشکیل سرمایه نیز در حال حاضر در ایران رشد منفی دارد و اقتصاد کشور در حال کوچکتر شدن است، همین مسئله است. اقتصاد منبع محور در مواجهه با تکانههای بیرونی مانند تحریم دچار مشکل شده و ضعیف میشود. با توسعه اقتصاد دانشبنیان بهرهوری رشد میکند.
وی ادامه داد: دانشبنیان شدن باید در عمل خود را نشان دهد. رشد شکلی اقتصاد کشورها خیلی مضر است. در کتاب «اقتصاد سیاسی ایران» نوشته دکتر کاتوزیان در قبل از انقلاب آمده است که اقتصاد ایران در دوره پهلوی دچار شبه مدرنیسم شده است. یعنی از نظر شکلی کارهایی انجام شده و زیرساختهایی ایجاد شده اما مبنایی وجود نداشته است. در اقتصاد دانشبنیان هم نباید دچار کار شکلی مثل افزایش تعداد شرکتهای دانشبنیان بود. در مورد افزایش بهرهوری دولت میتواند مؤثر باشد.
امینی در ادامه به بررسی وضعیت بهرهوری در دو حوزه امنیت غذایی و امنیت انرژی پرداخت و گفت: در حوزه تولید گندم، میزان تولید گندم ایران در هر هکتار به طور میانگین ۱ تا ۲ تن است اما این رقم در جهان بین ۳ تا ۴ تن در هر هکتار است. این در حالی است که نزدیک به ۵۰ درصد زمینهای کشاورزی درگیر تولید گندم است. ایران در سال نزدیک ۱۰ میلیون تن تولید گندم دارد و این رقم میتواند با افزایش بهرهوری به ۳۰ میلیون تن برسد. مصرف کل کشور نیز ۱۵ میلیون تن در سال است که با افزایش بهرهوری میتوان صادرکننده گندم شد. سازمان ملی بهرهوری هم با سیاستها و سرمایهگذاریهایی میتواند این خلاها را شناسایی کند و بهرهوری را بالا ببرد.
شرکتهای دانشبنیان به حوزههایی که خلأ بهرهوری وجود دارد وارد شوند
مدیر اندیشکده اقتصاد مقاومتی ادامه داد: در حوزه امنیت انرژی نیز بهرهوری اهمیت بالایی دارد و در صحبتهای مقام معظم رهبری در سال ۱۳۹۳ به آن اشاره شده است. ایشان در این مورد فرمودهاند که اگر بهرهوری انرژی بالا برود، ۱۰۰ میلیارد دلار صرفهجویی اتفاق میافتد. این عدد با بررسیهایی که ما در این حوزه داشتیم کاملاً همخوانی دارد. با افزایش بهرهوری در پالایشگاهها میتوان فرآورده بیشتری به دست آورد و مشکل اصلی این پالایشگاهها در دولتی بودن آنهاست چراکه در مدل مدیریت دولتی، دلسوزی لازم وجود ندارد.
وی ادامه داد: بخش کمی از شرکتهای دانشبنیان در حوزههای راهبردی کار میکنند و بیشتر شرکتها در حوزه خدمات کار میکنند. اینها باید هدایت شوند و در مواردی که خلأ و شکاف بهرهوری وجود دارد به کار گرفته شوند.
این نکته نیز قابل ذکر است که برای انجام هر کاری در کشور، راهی بر مبنای قانون و یا سیاست پیدا میشود و مسئله نبود سیاست بالادستی و یا فقدان قانون نیست. بلکه مسئله اصلی، ضعف در اقدام است. در بحث کشاورزی مسئله فقط فناوری سخت نیست. گاهی اوقات نیاز به فناوری نرم و ایجاد انگیزه بازیگران است. مثلاً در اقتصاد نفت نیز مشکل فناوری وجود ندارد بلکه ایجاد انگیزه یکی از مسائل اصلی برای استفاده و کارآمدی فناوریهای سخت میگردد.
در اقتصاد رانتی و انحصاری، بهرهوری رشد نمیکند
در ادامه نشست کریم زاهدی معاون فناوری، نوآوری و اقتصاد دانشبنیان شورای عالی انقلاب فرهنگی با بیان این که ساختارها در بهرهوری مؤثر هستند و روی کارکردها اثر میگذارند، گفت: باید به ساختارها نیز توجه کرد. در مورد دانشبنیان شدن باید گفت که نتیجه دانشبنیان شدن حتماً بهرهوری است، اما آیا میشود که اقتصادی دانشبنیان شود و بهرهوری رشد نکند؟ پاسخ مثبت است. اگر اقتصاد رانتی باشد یا انحصار داشته باشد یا اصطلاحاً بازار آزاد نباشد، افزایش بهرهوری اتفاق نمیافتد. ما باید به مکانیزم بازار اعتماد و زیرساختش را ایجاد کنیم.
وی ادامه داد: باید برای دانشبنیان شدن فهم مشترک داشته باشیم. ما در اصل به دنبال توسعه و پیشرفت هستیم اما آیا تنها مسیر برای توسعه، دانشبنیان شدن است؟ پاسخ منفی است. جایگزینهای دیگری هم وجود دارد که باعث توسعه میشود. به عنوان مثال یکی از مواردی که در فضای اقتصاد کلان بر بهرهوری مؤثر است، «رقابت» است. اقتصاد باز از حیث ایجاد رقابت بهرهوری بیشتری دارد. مثلاً نروژ یا هنگکنگ، دانشبنیان نیستند اما اقتصاد باز دارند و توسعه یافته هستند. در ژاپن و آلمان اقتصاد دانشبنیان هست ولی در بلژیک این
اتفاق نیفتاده و وابسته به آلمان است.
ترکیبی از رقابت و همکاری باید بین فعالین اقتصادی وجود داشته باشد
وی تصریح کرد: برای توسعه از مسیر دانشبنیان شدن میتوان رویکردهای متفاوتی داشت. مثلاً فناوریهای با سطح بالا (هایتک)، توسعه نظام مالکیت فکری، فناوری اطلاعات و ارتباطات، ادغام در زنجیرههای جهانی و… مسیرهای دیگری است. تحقیق و توسعه عموماً در شرکتهای چندملیتی راه افتاده است و ما باید راه آن را باز کنیم.
زاهدی افزود: بنابراین باید رویکردها برای دانشبنیان کردن اقتصاد با توجه به حوزههای مختلف، متفاوت باشد. در مورد بحث اقتصاد آزاد و مقولههای رقابت و همکاری، باید گفت که رقابت و همکاری سر جای خود رویکردهای درستی است. مثلاً در خودروسازی کشور، دو خودروساز اصلی باید همکاری کنند و رقابت در لایههای دیگر باشد. ولی در آموزش عالی همکاری معنا ندارد و دانشگاه آزاد اسلامی نمونه ناموفق افزایش مقیاس بیدلیل است.
برای افزایش بهرهوری، دولت موظف به کنترل و هدایت بازار است
در ادامه دکتر عبدالله صوفی عضو هیئت علمی دانشگاه ویسکانسین آمریکا و استاد سیاست صنعتی که به صورت مجازی در نشست شرکت نموده بود، با بیان این که مسئله بهرهوری بر سه اصل قرار دارد، گفت: این سه اصل عبارت است از: توسعه فناوری در سرمایه، توسعه علم در نیروی کار و مباحث مدیریتی. در مورد بهرهوری سرمایه تجربیات کشورهای شرق آسیا نظیر ژاپن، چین و کره جنوبی نشان میدهد که برای افزایش بهرهوری سرمایه، دولت موظف به هدایت و کنترل بازار است.
وی ادامه داد: ادعای تأثیر مثبت باز بودن اقتصاد بر افزایش بهرهوری نادرست است و کشورهای موفق در افزایش بهرهوری اصلاً چنین کاری را انجام ندادهاند. مثلاً یکی از ابعاد مهم سیاست صنعتی ژاپن این بود که بنگاهها را به همکاری و نه رقابت، تشویق میکرد و با این رویکرد توانست موفق شود. ماهیت سیاست صنعتی با صنعتی شدن متفاوت است. سیاست صنعتی بر صنایع خاص تمرکز دارد و صنعتی شدن در کل اقتصاد اتفاق میافتد. سیاست صنعتی و تمرکز بر صنایع خاص باعث میشود که به جای خام فروشی، کشور در صنایع خاصی حرفی برای گفتن داشته باشد و استقلال اقتصادی پیدا کند. یکی از ابعاد مهم سیاست صنعتی در ژاپن از سال ۱۹۴۹ تا ۱۹۶۰ کنترل ارزی و ارز ترجیحی بود. این کشور از طریق اختصاص ارز ترجیحی به شرکتها برای دریافت فناوری لازم، رانت میداد.
سیاست صنعتی، مشخصکننده میزان سرمایهگذاری در هر بخش از اقتصاد است
صوفی با اشاره به این که وجود علم به تنهایی نشانگر استفاده از فناوری نیست، گفت: بنگاههای دانشبنیان باید بدانند که از کدام دانش باید استفاده کنند. در چین روی صنایع سنگین سرمایهگذاری ویژهای انجام شد و حدود ۴۲ درصد از کل درآمد این کشور صرف سرمایهگذاری روی این صنایع شد. این در حالی است که الآن مصرف در ایران حدود ۷۰ درصد کل درآمد کشور است و سرمایهگذاری خاصی انجام نمیشود.
وی تصریح کرد: در چین بیشتر دانشمندها را برای حل مشکلات واحدهای تولیدی بسیج کردند و از آنها صرف کارهای علمی و دانشگاهی محض را نخواستند و سعی کردند آنها را عملیاتی کنند. در ادامه نیز یک برنامه کلان ۱۲ ساله به نام «برنامه علم چین» طراحی کردند که در آن ۱۳ بخش مختلف اقتصاد چین و ۵۷ وظیفه تعیین شد و هدف اصلی این سند پاسخگویی به ۵۷ وظیفه تعریف شده بود. لذا بهرهوری به تولید علم پایه نیز بستگی دارد.