اسلایدبین‌الملل

دلسردی نخبگان روسیه از پوتین/ شورش واگنر به معنای تغییر رژیم در روسیه است؟

ابوالفضل خدائی: کم تر از یک هفته از آغاز “راهپیمایی عدالت” پریگوژین می گذرد. او خط مقدم را در اوکراین ترک می کند، راستوف را تصرف می کند و به سمت مسکو حرکت می کند. اما ناگهان در عرض ۲۴ ساعت همه چیز تغییر می کند. در حالی که تأثیرات کامل قیام هنوز قابل مشاهده است، شورش سؤالات زیادی را در مورد تسلط پوتین بر قدرت ایجاد کرده است. اینکه آیا کنترل او به همان اندازه که قبلاً تصور می شد محکم است و همه اینها برای جنگ روسیه در اوکراین چه معنایی دارد. آندری زوبوف، مورخ روسی، در مصاحبه با نشریه مستقل ورستکا توضیح می دهد که چگونه راهپیمایی پریگوژین عدم حمایت مردم و نخبگان از پوتین و امکان تغییر سریع دست در کرملین را نشان داد و مقایسه های تاریخی مناسب با دیگر لحظات کلیدی در تاریخ روسیه را بررسی کرد.

موازی با ۱۹۱۷

آندری زوبوف با اشاره به رویدادهای ۲۴ ژوئن می گوید: این انقلاب نیست. آنها «شورش نظامی معمولی» شما را تشکیل می دهند که او اینگونه تعریف می کند: «گروهی مسلح از مردم که به طور غیرقانونی از اطاعت از منبع قدرت خود دست می کشند. که هدفشان تحت فشار قرار دادن آنها برای ایجاد تغییرات مطلوب برای گروه است. در این مورد، یوگنی پریگوژین، بنیانگذار گروه واگنر، به جای اطاعت از دستورات پوتین، به سمت مسکو حرکت کرد. از سوی دیگر، زوبوف با اشاره به ریچارد پایپس، مورخ آمریکایی، که انقلاب روسیه را در طی ۲۴ سال (از ۱۹۰۰ تا ۱۹۲۴) می‌داند، می‌گوید، انقلاب یک فرآیند سیاسی طولانی است.

وقتی از زوبوف پرسیده شد که آیا ارزش مقایسه شورش واگنر با ماجرای کورنیلوف را دارد، زوبوف گفت که شباهت اصلی این است که هم ژنرال لاور کورنیلوف و هم پریگوژین اهداف سیاسی داشتند: از قدرت گرفتن مخالفان خود جلوگیری کنند، چه بلشویک ها در مورد کورنیلوف، چه وزیر دفاع سرگئی شویگو و رئیس ستاد کل ارتش والری گراسیموف در مورد پریگوژین. زوبوف هیچ شکی ندارد که شورش پریگوژین ایدئولوژیک نبود، بلکه به طور خاص با هدف طرح مطالبات مادی بود.

دلسردی نخبگان روسیه از پوتین/ شورش واگنر به معنای تغییر رژیم در روسیه است؟

بیشتر بخوانید:

سناریوی تحقیر پوتین کلید خورد

پوتین با مدودف چه کرد؟

در حالی که مقامات در طول شورش پریگوژین به سمت او سوئیچ نکردند، آنها همچنین در راه او ایستادگی نکردند. زوبوف می‌گوید که صحبت از حمایت مقامات از پوتین بی معنی است، اگر درست بود، پریگوژین حتی تا روستوف هم نباید می رسید. روشن شد که «عمود قدرت» پوتین به سادگی وجود ندارد. زوبوف می‌گوید پس از شورش پریگوژین، پوتین دیگر بر نخبگان فرمان نمی‌دهد. به نظر می رسد که او به مردم فرمان هم نمی دهد. او خود را در موقعیتی مشابه الکساندر کرنسکی می بیند که به شوخی از او به عنوان “مقاعد کننده اصلی” یاد می شود. بسیاری از کسانی که می‌توانند از این وضعیت آسیب‌پذیر استفاده کنند و قدرت را به دست بگیرند، زندگی راحت تحت رهبری پوتین را تجربه می‌کنند. زوبوف می‌گوید، اما قدرت اغواکننده است، «و ثروت عظیمی به ارمغان می‌آورد». افرادی که قادر به تصرف آن هستند در نهایت موافقت خواهند کرد که هیچ کس به پوتین نیاز ندارد. اینها می توانند مقامات امنیتی یا ارتش باشند. زوبوف می گوید: «من نمی توانم این احتمال را که حتی پریگوژین بتواند این نقش را بازی کند، رد کنم.

به ارث بردن یک سیستم جنایی

زوبوف می گوید، تهاجم روسیه به اوکراین در ۲۴ فوریه ۲۰۲۲، یک “شکست نظامی کامل” را نشان داد. شورش نشان داد که سرویس امنیت ملی روسیه و دیگر آژانس های پلیس فقط قادر به کنترل گروه های غیر مسلح هستند. زبوف با نظر وفاداران مخالف است که می گویند انفعال نیروهای امنیتی به منظور جلوگیری از حمام خون بود. او می گوید که بهترین راه برای جلوگیری از خونریزی در زمانی که نیروهای دشمن ساعت ها از پایتخت دور هستند، استعفا دادن است، مانند نیکلای دوم در سال ۱۹۱۷، درست قبل از انقلاب روسیه. با این حال نیروهای پریگوژین به دلایلی که هنوز مشخص نیست، تصمیم به عقب نشینی گرفتند.

این مورخ اشاره می کند که پوتین وارث همان باند بلشویک هایی است که در سال ۱۹۱۷ قدرت را به دست گرفتند. پوتین اساساً به عنوان رئیس چکا، پلیس مخفی حزب بلشویک و سازمان‌های جانشین آن عمل می‌کند، که از شر هر کسی که سد راه آنها می‌شد خلاص می‌شد. زوبوف می‌گوید این یکی از ویژگی‌های اصلی پوتینیسم است: “یک سیستم جنایی موروثی، مبتنی بر سوء استفاده از قدرت” که آنها فعالانه آن را ادامه می‌دهند.

پشت کردن نخبگان

نیروهای واگنر که وارد راستوف می شدند مورد استقبال گرم قرار گرفتند، اما زوبوف می گوید که ما نباید زیاد در این مورد فکر کنیم: ساکنان فقط تفریح می کردند. تابستان بود، جمعه شب بود و به آن به چشم یک نمایش نگاه می کردند. همانطور که مقامات انفعال نشان دادند، ساکنان محلی نیز چنین کردند. هیچ کس – نه در روستوف و نه در ورونژ – در راه واگنر برای دفاع از مسکو قرار نگرفت.

زوبوف توضیح می دهد: افرادی بودند که از وضعیت جاده های خود پس از شورش ناراضی بودند، اما به نظر می رسید که به چشم انداز سرنگونی پوتین اهمیتی نمی دادند. او استدلال می کند که این واقعیت که جنگنده های واگنر قادر به پرواز در روسیه بودند، به وضوح به جهان نشان می دهد که پوتین از هیچ حمایت واقعی در میان مردم روسیه برخوردار نیست. همه به آن ها پشت کردند – نه فقط نخبگان، بلکه عموم مردم. زوبوف توضیح می دهد که دشوار است انتظار داشت یک شهروند معمولی روسیه به درگیری با گروه های مسلح با چیزی جز بی تفاوتی نگاه کند. وقتی دومای دولتی از منافع پوتین به جای منافع مردم محافظت می کند، در انتخابات تقلب می کند و بخش عمده ای از بودجه دولتی را طبقه بندی می کند، مردم اساساً یاد گرفته اند که زندگی خود را از زندگی پوتین جدا کنند.

با این حال، عدم مشارکت جمعیت روسیه در سیاست را می توان مثبت تفسیر کرد: خدا را شکر، ما در وضعیتی مثل قضیه کورنیلوف نیستیم که بخش های بزرگی از جامعه عمیقا از یکدیگر متنفر باشند. برای کسانی که بی تفاوت هستند بیرون رفتن و رای دادن آسان تر از بعد از کشتار و قتلی است که سال های ۱۹۱۷-۱۹۱۸ را رقم زد. وظیفه یک سیاستمدار این است که بفهمد چگونه این کار را انجام دهد

افق کودتا

آیا این شورش می تواند باعث تغییر قدرت شود؟ ” حالا که ماشه کشیده شده، فقط چند ماه طول می کشد. یا حتی شاید هفته ها طول بکشد.” روسیه سابقه طولانی در تلاش های ناموفق برای سرنگونی دولت دارد، از شاهزاده خانم روسی قرن هفدهم سوفیا آلکسیوانا تا ژنرال سپهبد لو روخلین. با وجود این، مورخ خاطرنشان می کند که چندین نمونه موفق در تاریخ روسیه وجود دارد که کاترین دوم یا الیزابت روسیه با حمایت ارتش به قدرت رسیدند. زوبوف اضافه می کند که “بدون شک” ارتش روسیه “در تغییر قدرت آینده نقش خواهد داشت.”

این چه تاثیری بر جنگ روسیه در اوکراین خواهد داشت؟

زوبوف مطمئن است که تغییر رژیم به جنگ در اوکراین پایان خواهد داد. به گفته وی، هیچ کس به این جنگ نیاز ندارد – نه شهروندان روسیه، نه سربازان، و نه حتی پریگوژین. پس از سرنگونی رژیم، جبهه فرو خواهد ریخت. سپس، هر کس بعدی به قدرت برسد، وظیفه پایان دادن به جنگ، خروج نیروها و تلاش در جهت عادی سازی روابط با غرب را خواهد داشت. بدون یک حکومت دموکراتیک، این امر غیرممکن خواهد بود. به همین دلیل است که برگزاری انتخابات در هر سطحی از حکومت، بازسازی کشور و مشروعیت بخشیدن به رئیس جدید دولت ضروری است.

زوبوف همچنان خوشبین است: جامعه روسیه زنده است و دارای تاریخ و فرهنگ طولانی است که مردم آن را به خارج از روسیه هم برده اند. به همین دلیل است که ما این شانس را داریم که روسیه را به یک کشور عادی، اروپایی و دموکراتیک تبدیل کنیم.

۳۱۱۳۱۱

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا