حسامالدین اسلاملو: اگر کلمه «ابراهیم رییسی» را در گوگل جستوجو کنید، به نکتهی جالبی برخورد میکنید. بسیاری از خبرها پیرامون گفتهها و اظهارات رییس جمهور و رییس دولت سیزدهم با کلمهی «باید» آغاز میشوند:
انجام دستورات و پیگیری بایدها بر عهده کیست؟
وقتی میگویند «قوه مجریه» مشخصا بر اجرا و عمل این بخش از یک دستگاه حکومتی تاکید ویژه دارند. یعنی یک سری قانونها در قوه قانون گذاری مشخص شده و قوه اجرا اگرچه مشکلاتی را در قالب لایحه یا بخشنامه دولتی برای قانون شدن و یا همان تبدیل شدن به «بایدها» پیگیر شده، اما مهم این است بررسی شود در عرصه عمل، «باید»ها تا چه اندازه به «عمل» و فعل «شدن» تبدیل شدهاند.
دولت ابراهیم رئیسی از آغاز با وعدههای قشنگ و اغلب خیالی و شیرین بسیاری پا به عرصه گذاشت. شاید با پیشفرض همین تصور خلقالساعهای از دستگاه قدرت در ایران. سنتی هزاران ساله در تصوری الهیگونه از نظام سیاسی و دولت در ایران که بگوید کن تا فیکون بشود!
وعدههای دولت سیزدهم را ببینید:
یا مشهورترینش:
اما مگر به «باید» یا «نباید» گفتن است؟ از قدیم ضربالمثل خوبی در فارسی رایج بوده. اینکه: با حلوا حلوا گفتن دهان شیرین نمیشود. این طور است که دولت اراده کرد اقتصاد را به توافق خارجی گره نزند، و در ابتدا نزد اما دید اقتصاد داخلی کاری به این ارادهی دولتی ندارد و راه خودش را میرود! پس ناچار شد از حرف خودش رفته رفته عدول کند.
درباره همین تصور«بایدگونه» از امر اجرا در دولت رییسی همین چندی پیش حمید شجاعی در آرمان ملی نوشته بود:«واقعیت امر بر آن است که اگر به نوع رویکردها، اظهارات و صحبتهای مقامات دولتی از زمان روی کارآمدن دولت سیزدهم تاکنون نظری بیفکنیم، بسیار از این دست وعدهها در جهت انجام مشاهده میشود. چیزی که از آن تحت عنوان «باید بشودها» به یاد میآید. حال پرسش اینجاست که اساسا این باید بشودها باید از سوی چه مجموعه یا سازمانی به مرحله اجرا و عمل برسد؟ اینکه بگوییم تورم باید کنترل شود؛ نرخ ارز باید پایین بیاید، حباب سکه بترکد، وضعیت معیشتی مردم بهبود پیدا کند و… اجرای آن متکی به چیست؟ آیا نباید همه این مسائل را از مبدأ خبر پیگیری کرد؟»
بر همین اساس است که به گفتهی برخی فعالان سیاسی ، دولت رییسی به لحاظ تعامل، ارتباط و اطلاعگیری از واقعیتها خود را از جامعه جدا کرده و شاید کارکرد درونی برای تقویت روحیه خود هیات دولت باشد اما تاثیر مستقیمی روی زندگی مردم و مشکلات عینی و ملموس جامعه ندارد برخی نیز برخی مواضع رئیس جمهوری را اطلاعات غلط اطرافیان او می دانند که برای دولت جز دردسر حاصلی نداشته به نحوی که برخی ناظران سیاسی آمارهای آقای رئیسی را به آمارهای مسخره تعبیر کرده اند. اینکه دولت بگوید: «باید تورم کالاهای اساسی کاهش پیدا کند» یا «باید نرخ اجاره خانه کنترل شود» و رسانههای حامی دولت نیز آن را در قالب یک امر شده و اتفاق افتاده، خبررسانی کنند، نه تنها مشکلات مردم را کم نمیکند که در واقعیت امر هر روز اعتبار سخنان دولت نزد افکار عمومی از ارج و قرب میافتد زیرا دست کم مردم هرچه هم از امور سردرنیاورند از مقولههایی که به طور مستقیم با معیشت و اقتصاد خانوار مرتبط است خوب سردرمیآورند و متوجه میشوند که این نوع دستورات هیچ تاثیر مستقیمی و غیرمستقیمی بر کاهش مشکلاتشان نداشته است.
بهتر بود دولت ابتدا قوانین طبیعی حاکم بر امور اجتماعی، محیطی و اقتصادی را میدانست و سپس بر مبنای سیاست خود، روش موثری را برای تاثیرگذاری دلخواه بر این قوانین دنبال میکرد.
ماجرای شلاق خشایارشا بر دریای مواج
خشایارشا پادشاه جنگطلب ایران باستان پس از آنکه فرمان حمله دریایی به یونان را صادر کرد، یکباره دریا را مواج یافت و نگران غرق شدن کشتیهای سپاهیانش شد. بنابراین بر موج شلاق میزد که باب میل همایونی او باید فرمان ببرد و آرام بگیرد! فارغ از این که در رئیسی چنین نخوت پادشاهی اساسا قابل مشاهده نیست ولی از نظر روشی باید های او به همین سنت فرهنگی که چه بسا در ناخودآگاه تک تک ما ایرانیان است، بسیار نزدیک است. این سنت فرهنگی چه بسا در ناخودآگاه تک تک ما ایرانیان است، شده حکایت فرمانهای دولت رییسی به تصور اینکه قانون طبیعت یا قانون بازار و… فرمانپذیر و دستوریست دائم برای کنترل آن ها دستور صادر می کنند، حال آنکه بسیاری از مسائل مانند موج دریا دستورپذیر نیستند و اگر ندانی قواعد و علمشان چیست قادر نخواهند بود تاثیرات لازم را در جهت رفاه مردم بر آنان بگذارند، و هرج و مرج قیمت ها و … راه خودشان را میروند.
بیشتر بخوانید:
۲۱۶۲۱۱