حامد رحیمی: همین چند روز پیش بود که هشدار داد «همان راهی میرویم که زمان پهلوی باعث انقلاب شد». او بهگونهای با تایید حرکت «جامعه اعتراضی» تاکید کرد که «سکوت مردم معاویهها و فسادها را بهوجود میآورد!…میزان اموال مسئولان قبل و بعد انقلاب را ببینید! انگار انقلاب سفرهای است که سر کَندن و بُردن از آن بین مسئولان رقابت است» امید آن بود که این جامعه شناس اصولگرا با حیات طیبه خود در گذار دشوار کنونی، کماکان کمک حال ملت، ایران و اسلام باشد، ولی چه ناباورانه امروز این خبر را خواندم که «عماد افروغ نماینده سابق مجلس شورای اسلامی و استاد دانشگاه به دلیل عارضه قلبی بامداد امروز- ۲۵ فروردین – درگذشت.
او در سال ۱۳۵۵ برای تحصیل در رشته جامعهشناسی وارد دانشگاه سالفورد انگلستان شد. در شهریور ۱۳۵۹ به دلیل برگزاری تظاهراتی علیه آمریکا در مقابل سفارتخانه این کشور که در اعتراض به برخورد پلیس آمریکا با دانشجویان مسلمان ایرانی در آمریکا، برگزار شده بود؛ افروغ دستگیر و زندانی شد و در زندان بیش از ۵ بار محاکمه و سپس از آن کشور اخراج شد.
سال ۱۳۶۵ از دانشگاه شیراز کارشناسی جامعهشناسی و در سال ۱۳۶۹ از همین دانشگاه کارشناسی ارشد را گرفت. وی دکتری جامعهشناسی را از دانشگاه تربیت مدرس در سال ۱۳۷۶ دریافت کرد و در سال ۱۳۷۳ به عنوان دانشجوی نمونه کشور در مقطع دکتری شناخته شد.
از سوابق شغلی وی میتوان به مدیر گروه اجتماعی مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری ۷۳–۷۲ مدیر کتابخانه مرکزی دانشگاه تربیت مدرس ۷۷–۷۶، مسئول گروه سیاست داخلی کمیسیون داخلی، دفاعی و امنیتی دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام ۷۷–۷۹، مدیر گروه فرهنگ، هنر و تاریخ شبکه یک صدا و سیما ۸۲–۸۰، تدریس در دانشگاههای مختلف، دبیر و مسئول کمیته علمی همایشهای روشنفکری در ایران و موازین توسعه و ضد توسعه فرهنگی کلانشهر تهران اشاره کرد.
افروغ هرچند خود را در دایره اصولگرایی تعریف میکرد، اما آزادمردی بود که نقد اصولگرایان را در دستور کار خودش قرار داده بود. این رویکرد او دارای صبغه نظری نیز بود. به عبارت دیگر توانمندی نظریهپردازی، او را در جایگاه ارائه راه حل به جامعه فکری قرار داده بود. نظریه «نقد درون گفتمانی»ای که او ابداع کرد، و بعدها به نظریهای مسلط در بخش های اندیشگی شد، راه او را در نقد نظام سیاسی مشخص میکرد. نظریه راهش را مشخص کرده بود، به همین دلیل هم بود که گفت:«از یکدست شدن سیستم میترسم».
از این منظر او که افول اخلاقی ای را که در جامعه سیاسی به تماشا نشسته بود، نقد کرد. اما قبل از همه به جای نقد، پیشرو جنبش اخلاقی ای شد که در آن خود پیشگام بود. او به عنوان مدیر گروه علم و دین پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، اعلام کرد راه مذکور توسط او و همکارانش آغاز شده است. او با توجه به شرایط کشور تأثیر این جنبش را در صحنه اخلاق سیاسی، قابل توجه میدانست. زیرا همفکرانش را کسانی میدانست که علاوه بر سابقهٔ فعالیت سیاسی مبارزاتی و به صورت متشکل و رسمی، به اخلاق توجه ویژهای دارند.
نظریه نقد گفتمان درونی و جنبش اخلاقی اش، او را به نظریه پردازی بر اساس نظریه امام خمینی(ره) در کتاب ولایت فقیه ایشان در باره چگونگی تثبیت قدرت رهبر یک کشور رسانده بود. افروغ در روز ۲۶ دیماه ۱۳۹۰ در برنامه زنده تلویزیونی پارک ملت گفت: «هر فردی از افراد جامعه این حق را دارد که رهبر را استیضاح کند و اگر رهبری نتواند پاسخ مناسب بدهد، خود بهخود معزول است. مشکل اصلی الآن شکاف و فاصله میان دولت و ملت است، که مدام بیشتر میشود».
نقد گفتمان درونی و جنبش اخلاقی ای که او به پا داشت او را به نتایجی رساند که از دید بسیاری ناخوشایند بود؛ از جمله به صراحت مطرح کرد انقلاب یعنی تا پایینیها نخواهند،بالاییها نتوانند، و یا کسی ثابت نکرد، میرحسین با غربیها در ارتباط فکری و مالی بوده است. یا در اعتراضات اخیر به صراحت تاکید کرد که « این شورش طرد شدگان است». و در انتقاد به مسئولان گفت: «مقامات دعوت به جلسات می کنند تا بگویند، اینها هم آمدند و حرف هایشان را زدند، آن ها اصلا عنایتی به عمل ندارند. »
و هنوز کسی در حوزه اصولگرایی چنین سخنانی نمیگفت، در باره زنانی که حجاب ندارند، اما او به صراحت تاکید کرد: «چه کسی می تواند بگوید خانمی که حجاب ندارد، عفیف نیست؟»
امید که جامعه ایرانی از جمله شامل اصولگرایان و اصلاح طلبان قادر باشند برای خیر و صلاح خویش و همچنین تمدنی که درآینده میخواهند شکل بدهند، جنبش اخلاقی و نقد گفتمان درونی او را سرلوحه زندگی خویش سازد. زیرا بدون این دو ستون امکان ساختن قدرت مشروع محال است.
بیشتر بخوانید:
۲۱۶۲۱۶