جواد مرشدی: رفتهرفته به روزهای پایانی سال نزدیکتر میشویم و بوی بهار شامه نوازی میکند، گروههای سیاسی نیز برای یک سال پر از دغدغه آنهم از نوع انتخاباتی آماده میشوند. اما دیدیم که در دو انتخابات گذشته حاکمیت و مردم اقبالی به رای نداشتند و حالا باید دید حاکمیت و دولت خطر چنین روشی را با توجه به جنبش پاییزی سال ۱۴۰۱ در کرده و در سال ۱۴۰۲ برای حضور حداکثری مردم چه چارهاندیشی خواهد کرد؟ «سیمای وطن» در گفتو گو با علاءالدین بروجردی رئیس سابق کمیسیون امنیت ملی سیاست خارجی مجلس، نوع آرایش سیاسی گروهها را در سال آتی مورد بررسی قرار داده است.
بهنظر شما آرایش نیروهای سیاسی در سال آینده چگونه خواهد بود؟
فرض بر این است که قانون اساسی را همه قبول دارند و این موضوع بهعنوان ستون فقرات هر تشکل سیاسی که معتقد به یک نوع همکاری و همگرایی است با توجه بهشرایط بسیار پیچیدهای که جمهوری اسلامی ایران در منطقه و جهان دارد، مورد اتفاق نظر همه است. ما کشوری هستیم که طی ۴۴ سال گذشته حرف نویی را در عرصه جهانی مطرح کردیم و یک نه به ابرقدرت شرق گفتیم و یک نه به غرب. در واقع یک عرض اندام سیاسی جدیدی را در حهان بهواسطه وجود حضرت امام(ره) با جرات مطرح کردیم و این راه را تا امروز ادامه دادهایم و علیرغم همه فراز و نشیبها و آسیبهایی که دیدیم ولی سیر تحولات جمهوری اسلامی ایران در مقایسه با قبل از انقلاب زنجیره اقتدار ملی یک زنجیره قابل قبول در سطح منطقه و جهان است. البته یک حلقه ضعیفی بهنام اقتصاد در این زنجیره بلند وجود دارد که بهنظر من شاید یک سوم آن مربوط بهتحریمها و فشارهای برون مرزی است و حدود ۷۰ درصد آن مربوط بهتحریمهای داخلی است که یک سوءمدریتها و عدم اتخاذ تصمیمات بههنگام و همچنین وجود نقاط ضعف اساسی در عرصه اقتصاد مانند ساختار بانکی وجود دارد. در مجموع کسانی که این ساختار را بهعنوان نظام جمهوری اسلامی ایران پذیرفتهاند فرض بر این است که با یک سینه فراخی همکاری و همگرایی و تعامل با یکدیگر را بعد از گذشت چهار دهه از پیروزی انفلاب بهعنوان یک قائده مهم در این بازی بپذیرند.
البته همواره با تغییر رئیس جمهور این سیاستها تفییر میکنند.
بحث اساسی ما در جمهوری اسلامی این است که دردولتها روشی وجود داشته که شاید روش خیلی مطلوبی نیست، چون در هر صورت همه ما در ساخت این بنا از ابتدای پیروزی انقلاب سهیم بودهایم و هرکس بهوسع و توان خود بخشی از این کشور را ساخته و نباید تغییر روسای جمهور و مدیریتها آنقدر در سیاستها تاثیر بگذارد .
مگر مبنای کار دولتها قانون برنامه توسعه نیست، پس چراسیاستهای روسای جمهور تغییرپذیر است؟
اساسا قانون برنامه را به این دلیل وضع میکنند که تغییر دولتها اثر حداقلی در اجرای آن داشته باشد و مبنا اجرا و تحقق برنامه توسعه باشد که بهنظر بنده در این بخش خوب عمل نشده و وجه مطلوبی نداشته است. باید وقنی خروجی رای ملت با هر درصدی به انتخاب رئیس جمهور انجامید همه کمک بکنند تا رئیس جمهور که متعلق به این کشور است، موفق باشد. دولت هم باید بهگونهای عمل کند که تمام سلایق سیاسی و تجربیات چند دهه گذشته را بهکار بگیرد.
آنچه که گفتید بسیار زیبنده است اما آیا چنین کاری را انجام خواهند داد؟
اگر من در یک موقعیت تصمیمگیری در سطح رئیس جمهور بودم، برای مثال کمیته مشورتی بانک مرکزی متشکل از کلیه روسای بانک مرکزی بعد از انقلاب را تشکیل میدادم تا اینکه این مجموعه هفتهای یکبار جمع شوند و در باره تجارب یکدیگر مشورت کنند و یک برگه پیشنهادی به رئیس وقت بانک مرکزی بدهند و اینکار را در همه وزارتخانهها تسری میدادم. با اینکار ما میتوانیم از حداکثر ظرفیتها و سلایق سیاسی موجود کمک بگیریم و این به همگرایی ملی و همافزایی دیدگاهها و اسفاده از تجربیاتی که با سرمایهمان به دست آمده است کمک میکند.
شما به نگاه متفاوت گروههای سیاسی اشاره داشتید، فکر میکنید اصولگرایان برا ی انتخابات سال آینده چه طرح و برنامهای داشته باشند؟
من فکر میکنم در انتخابات آتی به لحاظ اهمیت حضور حداکثری مردم که برای ما یک اصل است چون نظام ما نظام مردم سالار است باید با سعه صدر و دایره وسیعتری برخورد کرد و از شخصیتهایی که توانمندی علمی و تجربی و البته در کنار اعتماد راسخ بهاصل نظام دارند، استفاده بیشتری کرد.
در دوره گذشته مواردی داشتیم که چهرههای سیاسی شناخته شده مثل آقای لاریجانی رد صلاحیت شدهاند و این باعث شده برخی از نخبگان سیاسی بهخاطر حفظ حرمت و آبروی خود وارد مهلکه انتخابات نشوند. چگونه میتوانیم این افراد را به صحنه بیاوریم؟
بالاخره فرزندان، همرزمان و دوستان ما ازجان خود گذشتند، بچههایی که درمیدان مین رفتند و شهادت طلب بودند از جان خود گذشتهاند و حالا ما از آبروی خود بگذریم، چه اشکالی دارد. در اینکه شخصیتی مثل آقای دکتر لاریجانی بههر دلیلی که من معتقدم نباید چنین برخوردی با ایشان میشد با تصمیم شورای نگهبان رد صلاحیت شدند، شورای نگهبان مثل داور بازی میماند و تصمیم میگیرد و بالای حرف داور هم کسی نمیتواند حرف بزند و ممکن است این تصمیم تصمیم درستی نباشد، ولی بهدلیل اینکه شرایط را درک میکند چنین تصمیمی میگیرد، بهنظر من در چنین شرایطی وظیفه هر انسانی گذشتن از همه چیز و رفتن در جهت استحکام این نظام است تا مردم در شرایط بهتری فرار بگیرند.
بیشتر بخوانید:
۲۱۶۲۱۲