ماهان نوروزپور: مدتهاست ماجرای عادیسازی روابط بین عربستان و اسرائیل نقل محافل است و توجه کارشناسان زیادی را به خود جلب کرده است. جو بایدن رییسجمهور آمریکا قصد دارد در ازای عقد یک پیمان امنیتی میان آمریکا و پادشاهی سعودی، اعراب را به عادیسازی روابط با اسرائیل وا دارد. با اینکه بسیاری از کارشناسان این پیمان امنیتی را برای آمریکا بسیار خطرناک میدانند اما دولت بایدن این مساله را در اولویت اول سیاست خارجی خود قرار داده است. مخالفین این پیمان امنیتی معتقدند که چنین تعهدی آمریکا را در خاورمیانه زمینگیر میکند به گونهای که آنها متعهد میشوند همواره از یک پادشاهی سرکوبگر حمایت و دفاع بکنند. برخی دلیل افزایش حضور نیروهای نظامی آمریکا در خلیجفارس که باعث افزایش تنشها میشود را هم برای جلب توجه اعراب میدانند. از طرفی نخستوزیر رژیم صهیونیستی، بنیامین نتانیاهو در مورد عادیسازی روابط عربستان با اسرائیل گفته است: «اسرائیل و عربستان میتوانند گذرگاه اقتصادی ایجاد کنند که از طریق عربستان به اروپا وصل شود و شامل بخشهای انرژی، حمل و نقل و تکنولوژی ارتباطات باشد. ما میتوانیم صرف نظر از اینکه رسما سازش کرده باشیم یا خیر این هدف را محقق کنیم.اگر تمایل سیاسی وجود داشته باشد یک روش سیاسی برای عادی سازی روابط میان اسرائیل و عربستان وجود خواهد داشت. این وضعیت نتایج اقتصادی بسیار خوبی برای سرمایهگذاران خواهد داشت.» با همهی این احوال کارشناسانی هستند که تحلیلشان صرفا بر مدار منافع اقتصادی نمیچرخد و معتقدند که مسالهی اسرائیل و اعراب یک مسالهی حیثیتی است و هیچگاه با منافع مشترک اقتصادی حل نخواهد شد. در واقع اعراب در این مقطع زمانی به دنبال امتیاز گرفتن از آمریکاییها و زمینگیر کردن آنها در زمین بازی خود هستند. تا اینجای کار آمریکا تمام سیاستهایی که عربستانیها مخالف آن بودند را کنار گذاشته است مثل بازگشت به توافق برجام با ایران.آمریکاییها خواسته یا ناخواسته مطابق میل عربستانیها به برجام بازنگشتند و همان سیاست فشار حداکثری را که ترامپ در پیش گرفته بود و توسط دولت فعلی آمریکا سیاستی شکست خورده تلقی میشد؛ در پیش گرفته اند. در مجموع عادیسازی روابط بین عربستان و اسرائیل چقدر جدی است؟ آیا در آیندهی نزدیک شاهد دیدار مقامات در سطوح بالا خواهیم بود؟
مجتبی فردوسی پور مدیر گروه مطالعاتی غرب آسیای مرکز مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت خارجه در پاسخ به این سوال که عادیسازی روابط بین این دو کشور چقدر جدی است به سیمای وطن گفت:به اعتقاد اینجانب موضوع عادی سازی روابط رژیم صهیونیستی و سعودی دیر زمانی است که کلید خورده است، البته با این تفاوت که رسما و در قالب توافق نامه مشابه اقدام امارات و بحرین هنوز بروز و ظهور نیافته است. اگر نیم نگاهی به طرح چشم انداز توسعه ۲۰۳۰ محمد بن سلمان بیندازیم متوجه می شویم که با توجه به اولویت سرمایه گذاری های سعودی در بخش ایجاد شهرکهای هوشمند مبتنی بر هوش مصنوعی و فناوری های نوظهور همگی با پیمان سپاری شرکتهای دیجیتالی و دانش بنیان های اسرائیلی _ آمریکایی صورت می گیرد. بی تردید شکل گیری چنین زیر ساختی در آینده حضور و نفوذ صهیونیستها را در لایه های سیاسی، امنیتی با رویکردی فناورانه در سعودی تقویت خواهد کرد.
>>>بیشتر بخوانید:
اظهارنظر تازه نتانیاهو درباره عادیسازی روابط با عربستان
«غنیسازی» حلقه وصل رژیم صهیونیستی و عربستان؟
رسانههای صهیونیست: ریاض شرطهای غیرممکن برای سازش با اسرائیل گذاشته است
او در مورد شروطی که اعراب برای اسرائیل گذاشته اند توضیح داد: بر پایه اطلاعات منتشره از سوی رژیم صهیونیستی بویژه پس از سفر سالیوان به سعودی این شروط این گونه تبیین می شود: یکم، توافق راهبردی امنیتی و دفاعی ایالات متحده با سعودی، دوم، رفع وتوی اسرائیل بر فروش تسلیحات راهبردی آمریکا به سعودی، سوم، توافق بر سر ایجاد تاسیسات غنی سازی هسته ای در سعودی، حتی در پوشش تحقیقات دانشگاهی، چهارم، انعطاف پذیری اسرائیل در برابر خودگردانی فلسطین و مشروعیت بخشی بدان، هرچند نتانیاهو از رفتارهای به اصطلاح غیر دیپلماتیک بایدن با وی و کابینه اولترا یهود او بویژه پس از مصوبه اخیر کنیست درباره اصلاحات قضایی و تشدید اعتراضات یهودیان مخالف، بشدت نگران است، چرا که معتقد است این رفتار غرب چه بسا ممکن است بر فرآیند نزدیک شدن اعراب به اسرائیل تاثیر گذار باشد. با همه این اوصاف معتقدم شرط اصلی و نهایی موضوع کسب موافقت ایالات متحده آمریکا برای جانشینی محمد بن سلمان می باشد، در حقیقت سعودی از این سیاست به عنوان برگ نهایی بازی برد_برد بهره برداری خواهد کرد.
فردوسیپور در مورد خط ریلی که اسرائیل قرار است بین خودش و عربستان بکشد گفت: موضوع کریدورها و ایجاد زیر ساخت های آن امروزه به مسأله اول کشورهای منطقه غرب آسیا در تحقق چشم اندازهای توسعه اقتصادی بدل گردیده است. تردیدی نیست که رژیم صهیونیستی نیز از این ظرفیت در راستای عادی سازی روابط عربی بهره برداری کند. صهیونیستها با ورود به معادلات منطقه ای تلاش دارند تا از یک سو با ایجاد کانال آبی ایلات به حیفا در رقابت با کانال سوئز مصر از یک سو و اتصال خطوط ریلی با شبه جزیره و همچنین اتصال خطوط انتقال انرژی از سوی دیگر، فلسطین اشغالی (بندر حیفا) را به عنوان هاب انرژی منطقه ای معرفی کنند. سیاست های مبتنی بر حمایت واگذاری تنگه های تیران و صنافیر به سعودیها و اتصال خطوط نفت و گاز عراق از طریق اردن به مصر و رژیم اسرائیل اساسا بر همین منوال شکل گرفته است. در حقیقت رژیم صهیونیستی در پی اغوای کشورهای عربی برای رسیدن به مدیترانه شرقی و بازار های اروپایی از مسیر دریای سرخ و بندر حیفا می باشد، هر چند که با وجود دو مورد به گل نشستن کشتی های پهن پیکر در سوئز هنوز کانال مزبور توجیه اقتصادی لازم را نیافته است.
در پایان، این کارشناس مسائل بینالملل در مورد روند جدید سیاست خارجی در خاورمیانه گفت: رژیم صهیونیستی با افول هژمونی ایالات متحده در منطقه غرب آسیا درصدد است تا این خلأ را پرکند. شاه بیت این مسئله نیز تلاشهای مبتنی بر توسعه اقتصاد سیاسی است. توسعه ای که بر مبنای فناوریهای نوین و دیجیتال شکل میگیرد و بدنبال آن نیز شبکه سازی منطقه ای پدیدار می شود. لازمه چنین رویکردی ثبات و امنیت داخلی است که رژیم صهیونیستی امروزه فاقد آن است. اصل نهاد گرایی منطقه ای مستلزم نهادگرایی فرا و فرو ملی است که رژیم با توجه به دو بحران ریشه ای یکم، در داخل فلسطین اشغالی و دوم، در منازعه با فلسطینیان در اراضی ۴۸، کرانه باختری، باریکه غزه و مقاومت اسلامی منطقه فاقد آن می باشد. از سوی دیگر تجربه ثابت کرده که عادی سازی روابط با اسرائیل صرفا تصمیمی حاکمیتی است و ملل عربی به هیچ وجه با چنین تصمیمی همراهی نکرده و نخواهند کرد. هرچند انتخابات ایالات متحده در ۲۰۲۴ ممکن است فضا را تا حدودی متفاوت سازد، اما تردیدی نیست که امروزه شکاف غرب بویژه ایالات متحده آمریکا با رژیم اسرائیل به مراتب عمیق تر از گذشته است.
۳۱۱۳۱۳