مرتضی رضایی – عرفان حاج بابایی : این روزها وحید قلیچ است و فضای رسانه ای کشور. رفتنش برای تماشای بازی استقلال در ورزشگاه آزادی و پس از آن حضور در تمرین آبی ها حسابی حاشیه های زیادی را به همراه داشته.حاشیه هایی که برای خود قلیچ اهمیت زیادی ندارد.او می گوید:«اول اینکه من کار خودم را می کنم،دوم اینکه یک چیز را باید بگویم.من همین طوری به تمرین استقلال نرفتم.آقای ساپینتو دعوتم کرده بود و رفتم تمرین استقلالی ها.»قلیچ مهمان ما در کافه خبر بود؛با دلی پر.از خیلی ها از جمله ناصر محمدخانی،یحیی گل محمدی،مهدی عبدی،وحید امیری،علی کریمی و خیلی های دیگر.به او گفتیم که خیلی ها بر این عقیده هستند که قلیچ فقط و فقط برای گرفتن فالوئر این کارها را انجام می دهد که خنده ای کرد و گفت:«من نیازی به این چیزها ندارم،من وحید قلیچ هستم و یکی از 5 دروازه بان برتر تاریخ فوتبال ایران.»
گفت و گو با وحید قلیچ حسابی خواندنی است.
*بدون مقدمه؛شما که پیشکسوت هستید و …
اجازه بدهید،ما پیشکسوت نیستیم، هواداریم، پیشکسوت آنهایی هستند که همه چیز بر وفق مرادشان است، حقوق میگیرند، پاداش و زیر میزی میگیرند، اما من نه، من “یلخی” هستم. خودمم و خودم، این را هم به شما بگویم به هیچ پیشکسوتی تا کنون اهانت نکرده ام مخصوصا پرسپولیسی ها ولی ناصر محمد خانی برمیگردد چنین حرفی به من میزند، که ماشین چند میلیاردی بی ام و نمیدانم ایکس چی چی دار. دو تا خانه هم دارم. اگر می خواهید من حالا جلوی شما به خانمم زنگ میزنم و از او میپرسم زمان کرایه خانه ما چه تاریخی هست؟ روزش را که گفت شما جوابتان را خواهید گرفت.
*میشود زنگ بزنید؟
بله…. اشغاله!
*ناصر محمدخانی با شما خصومتی داشت که این حرف ها را زد؟
نه؛سر اینکه من سر تمرین استقلال رفتم این را گفت. ناصر! من هم اتاقی تو بودم، تو همان کسی بودی که از آن تلفن های دلاری میخریدی تا با یک بنده خدایی حرف بزنی! و من اصلا گوش نمیدادم چه میگفتید. خودم را به آن راه میزدم. من تو را از آلمان آوردم همه میخواستند در آلمان بگردند و شادی کنند اما من به خاطر تو از آلمان برگشتم که تنها نیایی.
*خانه شما در حال حاضر کجاست؟
ما مرزداران هستیم. خانهای آنجا هست که پول پیش ندادهایم اما ماهی 12 میلیون اجاره میدهیم. صاحب خانه فرد مشهدی و بسیار خوبی است. این انسان از خیلی چیزها گذشته و این خانه را به ما داده.
*پس بی ام و ندارید؟
چرا دارم! پارکش کردم آنجا گوشه حیاطتان تا با شما مصاحبه کنم.
*دوباره زنگ میزنید به خانمتان؟
بله…. سلام خانم خوبی؟
سلام بله!
من چه زمانی باید کرایه خانه بدهم؟
من چه میدانم! بیست و پنجم! تو کرایه خانه میدهی از من میپرسی؟ خداحافظ، خداحافظ.
*البته بسیاری در فضای مجازی به محمدخانی حمله کردند که شما به چه حقی درباره قلیچ صحبت میکنی؟
عیبی ندارد، از نظر من مشکلی ندارد اما مرد باشند و رو در رو بیایند و این حرف ها را بزنند. دروغ نگویید، چرا دروغ میگویید. او از من 3 – 4 سال کوچکتر است اما هیچ وقت به او ناصر نگفتم و همیشه ناصرخان صدایش کردم.
*به او زنگ نزدید و از خودش بپرسید؟
نه چرا بزنم؟ او را خدا زده لازم نیست من به او زنگ بزنم و چیزی بگوم. وقتی از میدان کتابی رد میشود تنش به اندازه کافی میلرزد همان برایش کافی است.
*شما این روزها خبرساز ترین چهره فوتبال هستید از این اتفاق لذت میبرید؟
نه قبول ندارم، اصلا اینطور نیست!
*میگویند وحید قلیچ برای دیده شدن این کارها را میکند. تا فالوور بگیرد.
نه اصلا و ابدا دیده بشوم که چه بشود؟ چه چیزی به من میرسد؟ به من زنگ میزنند که فلان تبلیغ را بگذار 500 تومان به تو میدهیم اما من قبول نمیکنم.
*یعنی تبلیغ نمیگذارید؟
نه اصلا، اگر بگذارم خودم آنجا میروم.صاحب کار از من خواسته و خواهش کرده من هم این کار را کردهام.
*یعنی از نظر اقتصادی نفعی برای شما ندارد؟
نه هیچی.
*اما سال گذشته در مصاحبه با خود ما گفتید که علی دایی و علی کریمی شما را فالوو نمیکنند تا شما فالوور بگیرید و تبلیغ کنید!
نکردند دیگر، من هم به این مساله عادت کردم، دیگر به این چیزها فکر نمیکنم، تبلیغاتی که هست فکر کردید چه هست؟ محصولات آقایان،محصولات خانم ها، ولی وقتی میروم و لوازم ماشینم را عوض میکنم این کار را برای آنها میکنم.
*حالا دوست داشتید علی کریمی فالوو میکرد شما را؟
آره دوست داشتم، چرا که نه. من همیشه طرف مردمم.عاشق مردمم و همیشه در اول صحبت هایم گفتم. هیچ کس با من کاری ندارد چون من حرف و عملم یکی است.
*شما خود را هوادار پرسپولیس میدانید نه پیشکسوت، سوال هواداران در فضای مجازی این است که هوادار پرسپولیس چرا باید از اینکه برای استقلال پنالتی گرفته نشده ناراحت باشد؟
به نظر من آن صحنه 100درصد پنالتی بود، من دروغ نمیگویم، هوادار پرسپولیس هستم اما دلیل نمیشود از پایمال شدن حق تیم دیگری حمایت کنم، برای اینکه تیمم بیاید بالا؟ میخواهم نیاید!
*ولی شما خیلی روی این قضیه تمرکز داشتید و اصلا اشاره ای به پیروزی پرسپولیس نکردید.
نه!برد پرسپولیس وقتی از بچگی با آن بزرگ شدم و در آن تیم بودم خوشحالی زیادی به من میدهد. من از 9 سالگی پرسپولیسی بودم و همیشه بازی ها را در امجدیه زیر ساعت نگاه میکردم.
*آخرین بازی که از پرسپولیس در ورزشگاه دیدید کدام بازی بود؟
پیکان پرسپولیس فصل گذشته.
*بدون تعارف دلیل اینکه از ساپینتو زیاد تعریف میکنید و به تمرین استقلال میروید این نیست که پرسپولیسی ها شما را تحویل نگرفتند؟
من واقعا به ساپینتو دانش او و شخصیتش اعتقاد دارم. فرد با معرفت که نمونه اش در ایران نیامده بود.
*چرا در مورد مورایس چنین اظهار نظرهایی نمیکنید؟
من نسبت به مورایس و خمس تراکتور هم همان حس را دارم. این سه مربی فوتبال ایران را دگرگون کردند و از حالت سنتی عوض کردند. این پایانی بود بر حالت چرخشی مربیگری در ایران که حالا به حالت جدیدی شکل گرفته است.
*جای شما در این چرخه خالی است؟
الله وکیلی خالی است. خدایی دانش من از بسیاری از این مربیان بیشتر است. مربی دروازه بانی مدرک A آسیا نمیخواهد و همان D کافی است.
*پس به مربی دراوزه بان بودن راضی هستید؟
بله.
*خیلی ها میگویند وحید قلیچ چون پستی در پرسپولیس به او داده نشد منتقد تیم شده، درست است؟
نه به هیچ وجه، اصلا و ابدا.
*اگر استقلال به شما پیشنهاد مربیگری دروازهبانها را بدهد قبول میکنید؟
بله قبول میکنم.غلامپور و یحیوی به پرسپولیس آمدند من هم به استقلال بروم مشکلی نیست. اگر بخواهند با کمال میل میپذیرم.من برای ساپینتو همه کار خواهم کرد.
* سر تمرین چه چیزهایی گفتید؟
خوش و بش کردیم و انسانیتش را نشان داد.
*شناختی از شما داشت؟
به من گفت از زمانی که به ایران آمدم و دیدم تو من را دنبال میکنی من هم تو را دنبال کردم. مترجمش گفت از همان روز اول که از ساپینتو حمایت کردی من برای او ترجمه کردم و شما را میشناسد و دنبال میکند. ساپینتو کاملا حس من را فهمید و می داند که دوستش دارم. یکی دیگر از افراد شایسته که در استقلال سرپرستی دارد و بسیار با شخصیت است بیژن طاهری است. او همیشه با شخصیت بود.
*با هماهنگی به تمرین استقلال رفتید؟
خود ساپینتو هماهنگ کرده بود.به من زنگ زدند که سر ساعت 4 به کمپ حجازی بروم. وقتی به آنجا رسیدم خود ساپینتو به استقبالم آمد.
*به نظر میآمد که خود شما خود جوش رفته بودید.
نه من چرا خودم بروم،وقتی از یک ماه قبل قرار است به آنجا بروم.
*در حالی به تمرین استقلال دعوت شدید که در تمرین تیم محبوب خودتان ممنوع الورود هستید.
یحیی گل محمدی برای من پشیزی ارزش ندارد. یحیی را از قدیم میشناسم و همیشه این اخلاق کثیف را داشته حالا هم دارد. او فقط خودش و اطرافیانش را میبیند. عقبهاش را نگاه نمیکند اما من کل عقبهاش را میدانم ولی بگذارید پیش خودم بماند. هر کس یکی را دوست دارد جرم نیست که. من یحیی را دوست ندارم. در پمپ بنزین من را دوره کردند که چرا این کار را کردم و به من گفتند آبروی آنها را برده ام، گفتم شما آب زیر هم ندارید چه برسد آبرو! برو آقا حوصله دارید! برای من ساپینتو و پرسپولیس فرقی ندارد من میخواهم فوتبال پاک باشد. همه تلاش من این است که هواداران استقلال و پرسپولیس عفت کلام نسبت به هم داشته باشند که اگر خانمی وارد ورزشگاه میشود بتواند راحت بشیند و بازی را ببیند. این مردم به منی که در دربی سه پنالتی گرفتم و 98 کلین شیت از 180 بازی دارم فحش میدهند، به فحاشی عادت کرده اند. من از فرهاد مجیدی معذرت خواهی کردم که دو سال تمام به او فحش دادم و یک کلام جواب من را نداد.
*اما به نظرتان تاثیری داشته؟
متاسفانه با تمام زحمات و اینکه خودم را سپر بلا کردم چیزی ندیدم و فقط استقلالی ها خیلی بهتر شدند.من دو سال تمام فرهاد را اذیت کردم، اما تعداد افرادی که به من توهین کردند خیلی کم بود. انبوه نبود. اما تماشاگران پرسپولیس انبوه به من فحش میدهند. نمیدانند من کی هستم، هیچ توضیحی هم نمیدهم.
*آنها حق ندارند ناراحت باشند؟ به قول خودتان دروازه بان این تیم بودید و هواداری که متعصب است انتظار ندارد شما سر تمرین استقلال بروید.
این مشکل خودشان است.آن روز از علی آقا در مورد رفتن من به تمرین استقلال سوال کردند او هم گفت کار مهمی نکرده! از دستش در رفته. علی آقا تنها بازمانده فوتبالیست های نسل قدیم است. امیدوارم سالیان سال سایهاش بالای سر ما باشد. همیشه از شاگردی او خرسند و خوشحالم.
*هنوز هم علی آقای را میبینید؟ هنوز هم به شما عیدی می دهند؟
بله عید دیدم. 2 میلیون هم عیدی به من داد.
*رک و پوست کنده! با این صحبت های ضد و نقیضی که گفته شده، وضعیت مالی شما در چه حدی است؟
شما قرآن دارید؟ قرآن بیاورید.من به قرآن قسم میخورم اگر کسی بتواند ثابت کند وحید قلیچ چیزی دارد این مغازه ها و خانه و ماشینی که گفته میشود، اگر نداشته باشم مدیون من هستید و بعدها باید جواب بدهند.
*با این حساب زندگی شما چطور میگذرد؟
پسرم کاسب است، کرایه خانه ما را هم او میدهد.زندگیاش میگذرد و کار ما را هم راه میاندازد.دوستان خوبی مثل یاسین محمدی هم هستند که لطف زیادی به ما دارند.
*ناصر محمدخانی در صحبت هایش گفته بود علی پروین به قلیچ کمک کرد تا خانه بگیرد.
کسی دروغ نمیتواند بگوید همه چیز واضح است و همه چیز را می توان ثابت کرد.
*محمدخانی گفته بود وحید ورزشگاه کارگران بود من واسطه شدم که او مربی دروازه بان ها شود….
ببخشید ببخشید؛بی جا کرد! وقتی علی آقا دوباره برگشت که مربی پرسپولیس شود من آنجا زندگی میکردم. بعد علی آقا با دخترهایش آمده بود و گفته بود بروید آن بالا بنشینید و نمی دانستند من آن بالا هستم وقتی آمدند و من را دیدند شوکه شدند. فردایش علی آقا به من زنگ زد و دنبال من آمدند و از آنجایی که من خجالت میکشیدم به آنها بگویم آنجا زندگی میکنم شاکی شد که چرا به او نگفته بودم آنجا زندگی میکنم. بعد از آن بود که من را مربی گلرها کرد.
*محمدخانی گفته بود با آن قراردادی که بستید و کمک علی پروین خانه خریدید.
کدام خانه؟ کو؟ هیچی نبوده! علی آقا یکی دو میلیون آن سال به ما دادند و مادر ما مرد و همه را خرج کفن و دفن او کردیم.
*شما با مجتبی محرمی مقایسه شدید گفتند او هم کلی مشکل مالی دارد و وضعش را همه میدانند چرا او این کار را نمیکند؟
من سالمم، هر جا بروم با سینه جلو میروم.بعضی ها نمیتوانند به رسانه ها بیایند چون نمی توانند. همین ناصر محمد خانی چرا در رسانه ها ظاهر نمیشود؟خودت رو جمع کن آقا جان.بگذارید دهن ما بسته باشد! اینکه چیزی نمیگویم به خاطر ناتوانیام نیست فقط عادت ندارم آبروی کسی را ببرم. آبرو را خدا میدهد و خودش هم میگیرد. من یک ستاره در آسمان ندارم اما یک آبروی خوشگل دارم.
*یک سری از هواداران استقلال و پرسپولیس این نظر را دارند که ای کاش وحید قلیچ پرسپولیسی نبود و ای کاش حسن روشن استقلالی نبود… رک بودن به مزاج هواداران خوش نمیآید.
سال 59 ناصرخان حجازی داشت خانه میساخت. من پیش او رفتم.آن زمان تهرانجوان بودم، به او گفتم ناصرخان من به تمرین بیایم دیگر؟ گفت وحید من از خدایم هست که تو را ببرم اما نگاه کن، من هستم،حجت خاکسار هست، رضایی هست.بیایی بازی به تو نمیرسد! خیلی خوبی اما اینجا بازی به تو نمیرسد، من به علی پروین زنگ میزنم و سر تمرین آنها برو. ببینید چقدر من خوب بودم که ناصرخان اعتبارش را گذاشت و من را به علی پروین پیشنهاد داد.
*خیلی حرف است که این دو کاپیتان آن زمان چقدر برای هم احترام قائل بودند. حالا ولی از این خبرها نیست!
نه بابا! آن زمان همه چیز فرق داشت و همه با هم حتی تصمیم گیری میکردند و رفاقت زیادی داشتند. حالا با تمام وقاحت اعلام میکنند وحید قلیچ نمیتواند سر تمرین بیاید. تو چه کاره ای؟!
*گفته بودید بازیکنان پرسپولیس من را میبینند فرار میکنند این را یک توضیح میدهید؟
آره آره، من جایی که کار میکنم محیط کارگری است. همان جایی که عکس و فیلم میگذارم. یک بار مهدی عبدی و پاکدل سال قبل آمده بودند آنجا ماشینشان را درست کنند، ماشین میلیاردی. تا من را آنجا دیدند سریع پنهان شدند. من هم با نهایت پررویی رفتم جلو و گفتم چرا پنهان میشوید؟ من وحید قلیچ هستم شما را دوست دارم و مثل بچه های من میمانید. گفتند برای اینکه آقا وحید نیایی و عکس بگیری! گفت آقا یحیی و کادر تیم از ما خواستند عکس نگیریم. یک بار دیگر آقای وحید امیری دوباره آمد.اینجا یک صافکاری هست برای آنها کار رایگان انجام میدهد با اینکه قرارداد میلیاردی دارند میآیند مفتی کار انجام دهند. نام صافکار هم ابوذر است. تا وحید من را دید پیچید پشت ماشینش. خلیل زاده هم قبل از اینکه برود قطر همین طور. سید جلال هم همینطور.جوری قایم میشوند که … والا، وقتی اینطور با من برخورد میکنند وقتی هیچ کاری با آنها نکردم و فقط گفتهام که نسبت به پولی که میگیرید بازی نمیکنید اینطور رفتار میکنند.
*یک استوری گذاشته بودید با عکسی که خودتان و ناصرخان حجازی در آن بودید.نوشته بودید 2 اسطوره فوتبال ایران.
من نگذاشته بودم.هواداران این را ساخته بودند و من فقط گذاشتم تا ببینید که مردم چقدر به من لطف دارند. اشتباه کردم که توضیحی زیر آن ندادم. من هیچ وقت نمیگویم اسطورهام. من میگویم پیشکسوت نیستم، میگویید اسطوره؟ یک اسطوره داریم آن هم علی پروین است.
*ناصر حجازی چطور؟
ناصر خان هم که خدا رحمتش کند.او مرد بود مرد.
*آتیلا در مصاحبه با ما گفته بود مرگ پدرش مشکوک بود، حرف های آتیلا را تایید می کنید؟
اگر دق داده باشند. شکی نیست من به این قضیه مطمئنم من خدا را شکر میکنم که او الان نیست. قبلا خود ناصرخان اشاره کرده بود و گفته بود این فوتبال ما فوتبال مافیایی است. او کامل تحلیل میکرد و خوب شد که این روزها را ندید. ناصرخان انسان به تمام معنا بود، او یک چیز دیگری بود.ضمن اینکه او همیشه کنار مردم بود.
*حجازی چه چیزی داشت که بعد از 13 سال باعث میشود برای او اشک بریزید؟
ناصرخان مثل برادر نداشته من بود.
*سالگردش هم نزدیک است.
همیشه رفته ام سرخاکش اما روز بعدش نه همان روز سالگرد.
*بیمارستان هم رفتید؟ چطور از فوتش با خبر شدی؟
نازی خانم گفت. روز تلخی بود، او مثل داداش بود، کسی که به من پول توی جیبی میداد، وقتی او نباشد…
*یک جنتلمن واقعی بود.
کسی بود که هر روزی که می خوابید با فردا صبح که بیدا میشد چهرهاش فرق نمیکرد. شما از خواب بلند شوی چشم هایت پف کرده، حالت کثیفی و این ها داری، ولی کسی بود که هر روز صبح ریشش را می زد، هر روز صبح حمام می کرد. سنتی هم ریشش را می زد. می نشست آینه را می گذاشت بعد با همان تیغ های قدیمی می زد.
*ناصرخان به حقش در فوتبال رسید؟
نه، اصلا.
*سقفی که می توانست به آن برسد کجا بود؟ تیم ملی، سرمربیگری تیم ملی …
به نظر من حتی می توانست مربی منچستریونایتد باشد. فرگوسن فوتبال بازی نکرده بود و شد فرگوسن، ولی او فوتبال بازی کرد.
*سقف ناصرخان منچستر بود یا بالاتر؟
من چون طرفدار منچستر یونایتد هستم،این تیم را بهترین تیم فوتبال دنیا می دانم. بهتر از این تیم فکر نمی کنم وجود داشته باشد.
*ناصرخان با این که پیشنهاد داشت نتوانست به انگلیس برود، یعنی رضایت نامهاش امضا نشد. آن موقع اگر می رفت انقلاب بزرگی می شد.
صد در صد، اصلا راه گلر های فوتبال ایران باز می شد. ناصر محمد خانی حرف زده است، آن زمانی که در قطر با حمید درخشان در قطر فوتبال بازی می کرد، چون این ها چندین سال قطر بودند همه پول هایشان را هم آن جا به دست آوردند، من در زمین داوودیه تنها گلری می کردم.
*خیلی از ناصر محمدخانی ناراحت شدید؟ چون هر سوالی ما می پرسیم اول یک جوابی می دهید و دوباره درباره ناصر محمدخانی حرف می زنید.
خیلی. آن زمانی که سعید عزیزیان پایش شکست، چه آن زمان که علی آقا 2 تا گل بد از تهران جوان خورد، سلطانی آمد رختکن،علی آقا به او فحش داد که چه وضع گلری کردن است. ناراحت شد با مشت زد توی سقف و رفت و من باز هم تنهایی تا آخر فصل گلری کردم. آن قدر قشنگ می آمدم و می رفتم، این قدر قشنگ حواسم به تغذیه ام بود، آنقدر قشنگ حرفه ای برخورد می کردم که آسیب نبینم و پرسپولیس لنگ نماند. ولی زمانی که همه کارهایم را کردم بروم ژاپن، آن همه هم پول قرض کردم، بلیت گرفتم، همه کارهایم را کردم، در آزادی بین صدها نفر که دنبال کار بودند اسم من در آمد. البته پارتی بازی کردند! داشتم می رفتم ژاپن، پای سعید عزیزیان شکست. علی پروین گفت باز ه می خواهی بروی؟ گفتم نه تا آخر فصل می مانم. یک سال تمام. می رفتم ژاپن زندگیام عوض می شد. من هم صاحب پول می شدم. مگر من چه گناهی داشتم؟ من هم می توانستم صاحب پول شوم. منتهی به خاطر دلسوزی از این چیزها گذشتیم. یا روزی که عروسی ام بود، خانمم گفت امروز عروسی است، ناگهان به من سر تمرین خبر دادند به خاطر امنیت تهران فینال جام حذفی را انداختنده اند ساعت 7 بعد از ظهر.روز عروسی من، سال ۶۲ خانمم گریه می کرد که آبروی ما می رود. مهمان می آید و ساعت ۳ بعد از ظهر عقد داریم. گفتیم عقد را بندازیم جلو و بیاندازیم ۱ و نیم. خلاصه همان ساعت یک و نیم عقد کردیم. عاقد عقد را خواند من لباس دامادی را در آوردم و رفتم سر بازی. بازی که تمام شد و ما قهرمان جام حذفی شدیم، برگشتم دیدم مادرم، مادر خانمم،عمم همه رفته اند. بازی تازه ساعت ۸ شب بود.
*مادرتان چیزی نگفت؟
مادر خدا بیامرزم هیچوقت چیزی را به روی من نیاورد.
*این بهایی است که شما برای پرسپولیس دادید؟
این بهایی است که من برای پرسپولیس دادم. حالا حق است که این حرف ها زده شود؟ چرا؟ چون من گفتم ساپینتو را دوست دارم. چرا؟ چون گفتم به خاطر اتحاد پرسپولیس و استقلال و به خاطر این که خانم ها بتوانند در استادیوم باشند و خیلی اتفاقات دیگر، بچه کوچک بتواند بیاید. من آن قدر که دیدم گوش بچه های کوچک را می گیرند خسته شدم. تا صدا از پشت می آید هواداران گوش بچه را می گیرند. خب یک دفعه می گیرند، دو دفعه می گیرند دفعه سوم می شنود. من به خاطر این جریانات خواستم پا جلو بگذارم. یکی در روزنامه اشاره کرده است که تو چه کاره هستی؟ خودت را سفیر فلان می دانی. این باید شخصیت یک خبرنگار باشد؟ که به کسی توهین بکند؟ من به این خاطر که زیاد در فضای مجازی ام بیشتر در چشم هستم ولی باز هوادار پرسپولیس خیلی کم معرفت است.
*البته بعضی از مسئولین و ورزشکاران ما نسبت به خبرنگار نامحترمانه رفتار می کنند. مثلا رفتار اخیر علیرضا دبیر را شما می پسندید؟ نمی گوییم ایراد از چه کسی بود اما …
آن را دیدم. ولی ما کی این حرکات را کردیم؟
*در مورد رفتار آقای دبیر نظری دارید؟
نظر دارم، آقای دبیر کار بدی کرده است. منتقد هر کسی باشد احترامش واجب است.
*شما بودید آن خبرنگار را بیرون می کردید؟
من غلط بکنم.چرا باید بیرون کنم؟ چون سوال کرده است؟ من یک چیز هم می خواهم درباره آقای عابدینی بگویم.
*بفرمایید.
آقای عابدینی گفته است که دلیل اخراج هاشمی نسب وحید قلیچ است. آخه آقای عابدینی شما سنت بالا رفته مثل این که مغزت هم مشکل پیدا کرده است، یا می خواهی جلب توجه کنی؟ولی این را بدان در ایران پرسولیس 2 مدیرعامل به خود دید. یکی آقای کاشانی، که واقعا مدیر بود.یکی هم همین درویش که الان هست. این درویش رزومه اش را می دانم که چه قدر آقا و با محبت است.
*در مورد هاشمی نسب شایعات زیادی هست. اینکه می گویند یکی از دلایل جدایی اش شخص علی پروین بود. برای این که علی پروین نمی خواست کسی از خودش بزرگ تر شود و هاشمی نسب داشت در پرسپولیس بزرگ می شد.
نه نه اصلا این طور نبود. ما برای بازی های آسیایی ریاض بودیم. شب برای شام آمدیم ناگهان دیدیم آقای کماسی گریان آمد، علی آقا گفت چرا گریه می کنی؟ گفت هاشمی نسب و علی کریمی از حد گذرانده اند. نگاه کن کاویانپور، کریمی، انصاریان سر میز هستند، قهقهه می زنند.دلم شکست علی آقا.من برای این بچه ها این همه زحمت می کشم.
*پرویز خان را مسخره می کردند؟
بله یک کاری کرده بودند که پرویز خان ناراحت شده بود. نمی توانم بگویم.بعد علی آقا گفت کدامشان این کار را کرد،گفت مهدی هاشمی نسبت. فردایش می خواستیم برای تمرین برویم. چایی و بیسکوییت بر می داشتیم. من هاشمی نسب را صدا کردم. البته کسی به من نگفته بود که من دخالت کنم و اشتباه هم کردم. گفتم آقا مهدی کار بدی کردی. یک طورهایی شد علی آقا آمد، قائله خوابید و فردایش که آن جا بازی بود و گلش هم هاشمی نسب زد ولی با همه تفاسیر علی پروین گفت به تهران که رسیدیم سر تمرین نیا. برو هر جایی که دلت می خواهد، هر که تیمی تو را می خواهند برو، خبر هم دارم که استقلال تو رامی خواهد. برو انشاالله پولش زندگی تو را عوض کند. علی آقا تلاشی برای کسی که توهین و اهانت کند نمی کرد.
*نقش وحید قلیچ چه بود؟
آقای عابدینی نمی دانم چرا این حرف را زده است. آقای عابدینی می خواهی خودت را نشان بدهی از ما مایه نگذار.
*در آن مصاحبه ایشان گفتند من اول هاشمی نسب و علی پروین را کشیدم کنار و صحبت کردم و نرمش کردم که هاشمی نسب بماند ولی قلیچ قبول نکرد.این را قبول ندارد؟
نه اصلا علی پروین،عابدینی را حساب نمی کرد. چه میگوید این عابدینی؟ اصلا ما خودمان هم عابدینی را حساب نمی کردیم. عابدینی کی هست؟ علی پروین به عابدینی گفت شما هم اگر زیاد درباره هاشمی نسب صحبت کنی دیگر نیاز نیست سر تمرین ما بیایی. گفت هاشمی نسب باید برود. هیچ راه برگشتی نیست. حتی ناصر ابراهیمی آمد دفتر به خاطر من و علی پروین گفت آقا ناصر چندین دفعه جلوی شما بی احترامی کرد، چند دفعه؟ حالا آمدی پا در میانی می کنی؟ مهدی هاشمی نسب باید برود. گفت اگر نرود ما این جا نمی توانیم ۲۵ نفر را کنترل کنیم. فقط به خاطر نظم و دیسیپلین بود.
*جواب کاملی به سوال علیرضا دبیر ندادید. دوست داشتیم نظرتان را بدانیم.
من علیرضا دبیر را زمانی که کشتی می گرفت خیلی دوست داشتم. از اولین کسانی هم بودم که وقتی می خواست به شورای شهر برود در مسجد به او رای دادم. اصلا برخوردی هم با او نداشتم. من علیرضا دبیر را به خاطر قهرمان ایران بودن دوست داشتم. نمی توانیم بگوییم کشتی گیر قابلی نبوده است. منتهی این حرکت آقای دبیر را من هم دوست نداشتم. می توانست در جلسه نماز بخواند، می توانست برود پشت مجلس بخواند، می توانست از جلسه برود بیرون و نماز بخواند و کارش را بکند. من علاقه به این کارها دارم ولی نه در جمع. علیرضا دبیر را دوست دارم ولی دوست دارم او احترام همه را نگه دارد. چون او جایگاهی دارد، ریاست فدراسیون کشتی جایگاه بسیار بزرگی است. رئیس کشتی ایران بودن خیلی بزرگ است. به نظرم دبیر باید آن خبرنگار را پیدا کند، از دلش در بیاورد. دعوتش کند، بالاخره باید حق الناس نکند. چون الان حق الناس کرده است. من اگر بودم صد در صد این را می کردم.
شما سال ۶۲ بعد از دربی به دیدار امام خمینی (ره) رفتید، خاطره ای از آن دیدار دارید؟
ما به عنوان قهرمان جام حذفی در آن جلسه بودیم، استقلال به عنوان قهرمان. رفتیم جماران و آقای خمینی روی زمین نشسته بود. من قبلا هم امام خمینی (ره) را آن زمان که در مسجد رفاه بود دیده بودم. ما خانه مان شهباز بود. مدرسه رفاه هم در خیابان ایران بود و بالاتر از خیابان شهدا. زمانی که آن جا می آمد دیده بودم. مجلس بسیار خودمانی بود. همه بودند. احمدآقای خمینی هم بود. آن جا امام (ره) آن جمله معروف را گفت که من ورزشکار نیستم ولی ورزشکاران را دوست دارم. ایشان از بین ما محمد نصیری را می شناخت. احمد آقا بیشتر فوتبالیست ها را می شناخت.وقتی شروع کردند به معرفی کردن علی پروین، تا گفتند علی پروین امام خمینی (ره) شناختند. گفت این “کوچولوعه” را می شناسم.
*اطلاعات فوتبالی داشته اند؟
این را نمی دانم، در مورد کل ورزش حرف زدند. بیشتر سید احمد وارد بود. همه چیز را می دانست. در آن جلسه یکی از بهترین دوستان سید احمد هم کاظم رحیمی بود. کاظم رحیمی بیشتر توضیح می داد. بعد هم همه عکس گرفتند. منتهی عکس هارا ندادند. به هیچکس ندادند. همان یک عکس بود که در روزنامه ها منتشر شد.
*قبل دربی با شما صحبت کردیم، شما از انتخاب امیر قلعه نویی به شدت ناراحت بودید، حتی وقتی گفتیم قبلا حمایت کردید، ماجرا چیست؟ برای تیم ملی امیر قلعه نویی به شما پیشنهاد مربیگری داده بود که به آن عمل نکرد؟
ببین به من گفت آماده ای؟ سرحال هستی؟ من دارم به تیم ملی می روم. اگر درست شود اسم تو را هم بدهم. گقتم من آماده و خوب و سرحالم. که بعدش رفتند مربی تراکتورسازی را آوردند. منی که هر روز از امیر قلعه نویی حمایت می کردم و خیلی ها سر این قضیه با من بد شدند. به من میگفتند چرا؟ مگر از امیر قلعه نویی چیزی می بینی که حمایتش می کنی؟ متاسفانه کنار امیر قلعه نویی آدم هایی هستند که من را دوست ندارند. خود قلعه نویی ممکن است دوست داشته باشد ولی کسانی هستند که دوست ندارند. فکر می کنم ماجرای قلعه نویی هم همین باشد. چون خودش به من گفت تو مدام در فضای مجازی هستی؟ به چه درد می خورد؟ می خواستیم چند بار شما را دعوت کنیم حاشیه شما در مجازی زیاد است. شما دهن بین هستی، دهن این و آن را باور کردی پس ما هم سعی می کنیم کاری به شما نداشته باشیم،پس تا الان هر چه قدر به گفته خودت محبت کردی،دستت هم درد نکند، ما هم در مورد شما فکر دیگر می کردیم، ولی دیگر کار ما با هم تمام شده است.
*گویا شما بعد از بازی استقلال و گل گهر که شکست خورده بودند به اون زنگ زده بودید و از او دلجویی کرده بودید، درست است؟
بله بله.من خیلی از امیر قلعه نویی حمایت کردم. ولی امیر قلعه نویی از مربیان تیم تراکتور سازی حمایت کرد. مربی تراکتور سازی از زیر میز می تواند رد شود. از زیر این میز راحت آن طرف می رود. بعد هم آقایان دروازه بان تیم ملی کسانی هستند که هر طرف باد می آید بادش می دهند.
*چون بحث دروازه بان ها شد، بعد از دربی یک حرکتی از علیرضا بیراوند دیدیم. آیا چنین حرکتی در شان یک دورازه بان ملی پوش است؟
من خودم فردای آن روز برایش یک پست گذاشتم و از او گله مند شدم. چون می گویم کسی که به یک معروفیت و جایگاهی می رسد باید قبلش را از یاد نبرد. باید همیشه گذشته اش را فراموش نکند و مدنظرش قرار دهد. شما تیم ملی و پرسپولیس را داری،طرفدار استقلال که بازی را باخته، هوادارش گریان است،یکی از هوادارانش را به خاطر سکته قلبی از دست داده، بعد شما بیای طرف تماشاچی این کار را بکنی. اگر این حرف من غلط است بگویید غلط است. تیم تو برده است برو دنبال کارت. دیگر چه کار داری که این حرکت را انجام می دهی. کی در دربی سابقه داشته کسی این حرکات را بکند؟ شما هر چی هستی برای خودت هستی. درست است وقتی به فضای مجازی می روی می بینی همه دارند به تو فحش می دهند، ولی چه فایده.
*البته بعدش عذرخواهی کرد؟
چه فایده دارد؟ رستم هم بعد کشتن سهراب عذرخواهی کرد. فایده ای ندارد که، سهراب را کشته است. این هم همین حالت است.
*شما اگر خودتان سرمربی تیم ملی بودید بین گلر ایرانی و خارجی کدام را انتخاب می کردید؟
ایرانی را انتخاب می کردم. می گشتم ایرانی را پیدا می کردم که به حقش نرسیده است.
*مثل وحید قلیچ؟
من خودم را مثال نمی زنم. از وحید قلیچ بیشتر هم هستند. مثل بهروز سلطانی.
*مثل این که بهروز سلطانی هم از شما ناراحت است، در مصاحبه اش گفته بود چند بار به وحید قلیچ زنگ زدم و جوابم را نداده است. دلیل خاصی دارد؟
من سعی می کنم جواب هیچ پیشکسوتی را ندهم.
چرا؟
راحت ترم. من همیشه احترام بهروز سلطانی را نگه داشته امه.میشه هم گفتم اگر عقاب آسیایی باشد بهروز سلطانی است.
*عابدزاده چطور؟
عابدزاده بعد از بهروز سلطانی است. چون واقعا به چشم دیدم که بهروز سلطانی جه طور سانتر جمع می کرد.
*ما سانتر جمع کردن شمارا هم خاطرمان هست.
من خیلی خوب سانتر جمع می کردم. جوری به پشت توپ می رفتم که راحت توپ را جمع می کردم.
*بیشتر کارهای نمایشی می کردید.
نمایشی هم که بود من بلد بودم. هواداران هم حال می کردند. هم عابدزاده عقاب آسیاست هم بهروز سلطانی. بهروز سلطانی خیلی بچه خوبی است. چرا از بهروز سلطانی دعوت نمی کنند؟
*خب می گویند علم روز و این ها هم بلد باشند.
علم روز چیست؟ آدم با یک لپ تاپ و یک سی دی به علم روز می رسد!
*حرف این است آن تفاوتی که بین ساپینتو و خمس است شاید در مورد مربی گلر ایرانی و خارجی هم باشد.
نه این طور نیست. تنها کسی که وقتی به تمرین استقلال رفتم پیش من نیامدند،بهزاد غلامپور بود. فکر کرد من آمدم جایش را بگیرم. اجازه نداد گلر هایش سمت من بیایند. چرا آقای غلامپور؟ مگر من آمده ام جای تو را بگیرم؟ ما آمده بودیم مربی را ببینیم به جای تو که کاری نداریم.
شاید به خاطر اتفاقات پرسپولیس ناراحت بوده است؟
من نه به او کار داشتم نه به یحیوی. انتخاب علی دایی بود. به من مربوط نبود.
*ولی آن زمان این حس پیش نیامد که ما خودمان مربی دروازه بان داریم چرا باید از استقلال بیاید؟
نه!چون اگر شما این حس را داشته باشی و حتی اگر عنوان هم بکنی وقتی کسی توجه نمی کند چه فایده ای دارد؟ صبح روزی که می خواستم بروم پیش ساپینتو از پاساژ کوروش به من زنگ می زنند که بیا این جا پیراهن شلوار بپوش تا راحت تر و بهتر آنجا بروی. رفتم گرفتم پوشیدم. آبرومندانه رفتم.مردم دوستم دارند.من هیچوقت کتمان حقیقت نمی کنم. حرف حقیقت را می زنم. اسپانسر هم نشده بودند دوست داشتند به من یک ست کامل بدهند. چرا نگیرم؟ هدیه است.اتفاقا استقلالی هم بودند.
*شما الان محبوب استقلالی ها شده اید.
این را دیگر من نباید بگویم.مطمئن باشید اگر من چیزی داشته باشم که باید به شما بگویم حتما می گویم. پارسال هم مصاحبه کردم و خیلی چیزها را گفتم و شما هم خیلی خوب همه را نشان دادید. طرفین وقتی با هم هماهنگ هستند کار بهتر در می آید.
*بهترین دروازه بانان ایران از نظر وحید قلیچ چه کسانی هستند؟ اگر بخواهید ۵ نفر را بگویید.
ناصر حجازی، منصور رشیدی، بهرام مودت، احمد عابدزاده، وحید قلیچ. چون از من بهتر نبود.
وحید قلیچ قلبا دوست دارد کدام تیم قهرمان لیگ شود؟
پرسپولیس.
*از نظر شما شانساش هم بیشتر است؟
به شانس کاری ندارم. این تیم باید قهرمان شود. اگر این تیم با این بازیکنان قهرمان نشود دیگر مشکل خودشان است. این تیم با این نفرات است، هیچ تیمی این نفرات را ندارد. من سر تمرین استقلال هم رفتم، شاید دو یا سه بازیکن تاثیرگذار مثل قایدی داشته باشند ولی پرسپولیس خیلی بازیکن دارد. غلامی بازیکن استقلال را هم باید فیکس تیم ملی بگذارند.
*بازی های هفته آخر که در استادیوم آزادی باشد را می روید؟
نه من استادیوم نمی روم.
*چرا؟
از تلویزیون راحت می بینم. ولی سعی می کنم یکی از بازی های پرسپولیس که تهران هست را بروم و یک بازی استقلال را هم در آزادی ببینم.
*اگر پرسپولیس قهرمان شود این را می گویید که یحیی گل محمدی از نظر فنی مربی خوبی است؟
نه!یحیی تاثیری نداشته بازیکنانش خوبند. علی آقا گفتند یحیی همه کار کرده دستش درد نکند. من این حرف را نمی زنم. هیچ کاری هم نکرده. بازیکنانش با کلاس هستند.
*جام حذفی چه طور؟ احتمال دارد در فینال استقلال و پرسپولیس به هم بخورند.
من فکر می کنم استقلال در جام حذفی قهرمان شود.
*آن بازی اگر به استادیوم بروید کدام جایگاه می نشینید؟
سعی می کنم طرفین بنشینم.
*وحید قلیچ اگر الان بازی می کرد و می خواست قرارداد ببندد چه قدر قیمتش بود.
اندازه همه گلرها. حق بر همان باشد. چون من واقعا گلری می کردم. یعنی من در تمرین هم همان گلری را می کردم. علی پروین یک سال من را خیلی من را دوست داشت، دو سال خیلی دوست داشت ولی ۱۲ سال که نداشت. ۱۲ سال در اوج بودم. خیلی جاهایم شکست،خیلی از جاهایم آسیب دید، خیلی وقت ها بیهوش شدم و از زمین من را بیرون آوردند. ولی هیچوقت به تیمم پشت نکردم.
*بعضی ها هم می گویند درست است وحید قلیچ ۱۲ سال در پرسپولیس بازی کرده ،ولی اصلا پیشنهاد دیگری هم داشت؟ یا اصلا علی پروین جایگزین دیگری داشت؟
اصلا آن قدر خوب کار می کردم که پرسپولیس مثل من را از کجا می خواست پیدا کند. آن زمان هم پولی نبود.
*می خواهید چیزی بگویید که ناراحتی از دل هواداران پرسپولیس در بیاورید.
نه من چیزی که گفتم را نمی توانم دوباره برگردانم. از دل هیچکس من چیزی را در نمی آورم. کاری نکردم که از دل کسی دربیارم.
*به هر حال شما وحید قلیچ دروازه بان پرسپولیس بودید و این هواداران را ناراحت کرده است.
نه من کاری که کسی را ناراحت کند نکرده ام.
*معذرت خواهی نمیکنید؟
مگر کاری کردم که معذرت خواهی کنم؟ معذرت را کسی می خواهد که کاری کرده. عذرخواهی را یاید علیرضا دبیر بکند نه من که کاری نکردم.
*شما اصلا به صدا و سیما نمی روید و …
واقعا صدا و سیما و آقای میثاقی و احمدی، جاودانی، خیابانی، ورزش سه و کلا همه این مجری ها، نمی بینند چه کسانی زحمت کشیده اند؟
*اگر فردوسی پور بود می دید؟
اگر فردوسی پور بود می دید. چون زمانی که من تصادف کردم هم تنها کسی که از خبرنگاران جویای حالم شد عادل فردوسی پور بود.
بیشتر بخوانید:
251 251